ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

یقین یعنی پایان گفتگو

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ

در میان واژگانی که مردم، هر روز و هر شب در زندگی و مکالمه های روزمره خود با "غرور" و "تکبر" و اطمینانی برآمده از جهل و تعصب بکار می برند یقین است و چقدر این واژه برای من واژه ای زشت و غیر قابل تحمل است.

برای من، "من یقین دارم" یعنی اینکه من دیگر نمی خواهم تلاشی بکنم و عقلم را به زحمت بیاندازم. من یقین دارم یعنی اینکه به انتها رسیده ام و با ژرف اندیشی تمام، همه جوانب را در نظر گرفته و نتیجه نهایی را به دست آورده ام پس نیازی ندارم که به کنکاش عقلانی دیگری روی آورم  لذا با خیالی راحت و اطمینان تام و تمام فعالیتهای عقلانی را برای جستجوی حقیقت به پایان میرسانم.

من یقین دارم یعنی اینکه دیگر نیازی نمی بینم که به تکاپوی فکری خود ادامه دهم و دیگر هیچ دلیل و برهانی بر من و یقینم سازگار نیست. یعنی اینکه من مغزم را ذهن را و عقلم را بر روی هرگونه فهم جدیدی و هر چیز جدید نامتعارف و محتمل دیگری بسته ام. یعنی آدم متعصبی هستم و اصلا اهل گفتگو نیستم و اگر به گفتگویی وارد شوم همچون فراعنه باورهای خود را بدیهی و حتا مستغنی از دلیل و برهان دانسته و دیگران از پیش، در برابر من محکوم به اشتباه و خطا هستند.

من یقین دارم یعنی اینکه دوست دارم که دیگران تنها شنونده باشند و من تنها گوینده باشم و بهترین تصوری که از دیگران دارم آن است  که به من گوش فرا دهند و در برابر و من و سخنان و باورهایم سر تسلیم و تایید تکان دهند.

یقین پایان گفتگو است و دیکتاتورها محصول یقین های خود و "ما" هستند. چه بهتر آنکه به جای یقین داشتن "حدس" بزنیم، "توافق" کنیم "ترجیح" دهیم  انتخاب کرده و یا "امیدوار" باشیم و تنها در این صورت است که به دیگران نیز حق خواهیم داد. و  هر لحظه خود را مورد مداقه قرار داده و در تکاپوی فکری جدیدی خواهیم بود.

  • سید حسن کاظم زاده

نظرات (۲)

  • سیدمحمدباقر سرافراز
  • مطلب شما سر از شکاکیت در میاره

  • سیدمحمدباقر سرافراز
  • سلام 

    با مطلب جدید منتظر قدومتان هستم