ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

اکو- مارتینی؛ دو گانه ای در درون ما- بخش نخست

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۲ ب.ظ

کارلو ماریا مارتینی"در وجود همه ی ما چیزی از مذهبی ها نهفته است و هم چیزی از غیر مذهبی ها وجود دارد..."

این نوشتار، با کمال احترام و فروتنی تقدیم می شود به "یحیا مسعودی نژاد" که خلاف آمد روزگار ماست.

سید حسن کاظم زاده

برخی از کتاب ها، نشری محدود و مخاطبانی کم شمار دارند. گاهی شانس می آوری که یکی از مخاطبان آنها باشی. مکاتبات اکو-مارتینی سالها پیش منتشر شد و من، آنرا در همان روزهای نخست انتشار تهیه و مطالعه کردم. اما این کتاب، از جمله کتاب هایی است که به خواندنش در طول همه ی این چهارده سالی که منتشر شده مداومت داشتم.

مگر این کتاب چه حرفی برای گفتن داشت که توانسته تا این حد مرا به وجد آوَرَد و مرا بر آن دارد که هر از چند گاهی و به تناسب زمان و مکانی که احاطه ام نموده و بر تاثیر می گذارد و جهانی که ذهن مرا درگیر خود ساخته و همچنین به تناسب پرسش ها، خواست ها و توقعات و ... بدان مراجعه نموده و از آن بهره گیرم.

و هر بار که کتاب را می خواندم نه اکو آن اکوی پیشین و نه آن مارتینی مارتینی قبلی بود و شاید فردا نیز در خوانشی دوباره و ده ها باره، به درکی تازه و چیزی نو دست یابم.

آیا این اکو و مارتینی هستند که تغییر می کنند. آیا آنها با یکبار نوشته شدن در قالب واژه گان سنگ شده اند؟ آیا این منم که هر بار در عبور از این دو دگرگون شده ام. و با عینکی جدید به آنها نگریسته ام.

آیا این منم که هر بار، چیزی جدید را با آنها در میان نهاده و پاسخی جدید از ایشان می گیرم. من مخاطبم و مخاطب در گفتگوی ابدی با متن است.

بله، اکو مارتینی حرف های خود را زده اند و اینک این منم که هر روز در مواجهه با آن دو و واژگانشان، خویش را در آن ها جستجو می کنم. خویش را در آن ها کشف می کنم.

آنها چون دو آئینه ای هستند که مرا به من می نمایانند. آن دو همان دو مِیلی هستند که سال های سال است که در درون من است. جنگی در درون من یا کِشِشی از اندرون من. چیزی که مرا با دیگری متفاوت ساخته است و مرا عمری در میان ایمان و بی ایمانی معلّق نگاه داشته است.

کتاب "ایمان یا بی ایمانی" را "نشر نی" در سال 1382 و با ترجمه "علی اصغر بهرامی" روانه بازار کرد. کتابی کم حجم با جلدی زرد رنگ که خواندنش شاید در کمتر از دو ساعت ممکن می نماید اما برای من مدتی طول کشید چون احساس می کردم که گفتگوی های کتاب نه در صفحه کاغذ که گویا در درون خود من رخ داده است.

ایمان و بی ایمانی، مساله ای است که در درون ماست. و همه ی ما در مقطعی از زمان و شاید در تمام عمر خویش با چنین جنگ در درون خویش مواجه بوده ایم. به ویژه در این ایام عسرت و با این تورم هفتاد درصدی و بنزین هزار تومانی، تقابل میان این دو در زندگی ما ایرانیان بیش از هر زمان دیگری مملموس است.

اما فارغ از اینکه در این مکاتبات چه گذشته است مهمترین نکته ای که مشاهده کردم، فروتنی دین در گفتگو بود و ای کاش این برای جامعه و زمانه ما نیز رخ می داد. و من چه قدر مشتاق فرا رسیدن چنین روزی هستم.

مکاتبات مارتینی را بخوانید تا بدانید که دین از برج عاج خود پسندی به زیر آمده و به جای تفتیش عقاید و شکنجه و اعدام مخالفان و منتقدان و دگر اندیشان، تن به گفتگو داده است. در این گفتگو ها، گرچه تندی های اندکی نیز مشاهده می شود اما بر خلاف گفتگوهای سرزمین ما، ادب و حرمت به نیکی مراعات می شود. امید که اندیشوران این سرزمین نیز چنین کنند.

این مکاتبات نشانگر آن است که مسیحیت از دادگاه های تفتیش عقاید خود عبور کرده است. آیا چنین گفتگویی میان مسلمانان نیز ممکن و میسر است. جهان اسلام باید تا چند قرن دیگر در آتش تعصبات کور و فتاوای تکفیر و اعدام و ... بسوزد تا بتواند این گونه راحت و با آرامش خیال به گفتگو بنشیند بی آنکه سایه مرگ، جنگ و جهاد بر سرش افتاده باشد.

در این مکاتبات ما دو شخصت داریم و هفت مکاتبه نخست اکو که فردی سکولار است اما دین و اندیشه دینی در جای جای آثار او دیده می شود. اکو به شهادت آثارش نسبت به دین ناآگاه نیست و آنگونه که مترجم انگلیسی زبان کتاب، در مقدمه نوشته تز دکترایش را پیرامون آکویناس نوشته و تا 22 سالگی مسیحی مومنی بوده است.

بی دینی اکو بیش از آنکه برآمده از می دانم هایش باشد، ریشه در نمی دانم هایش دارد. او یک فیلسوف لاادری است و همین، زیربنای لادینی او را تشکیل می دهد. اما او رمان نویسی نیست که دین را در آثارش نادیده بگیرد. دین همواره در همه ی آثار اکو به عنوان یک "نماد" یا "دغدغه" حضور دارد.

مارتینی اما کاردینالی است که مسئولیت هایش در کلیسا و دانشگاه واتیکان او را از نوشتن و گفتن باز نداشته و از او نویسنده ای پر تالیف ساخته است.

آنچه که مارتینی را از دیگر هم مسلکان و همکارانش متفاوت نموده میل بی حد و مرزش برای گفتگو با جهان بی دینی است. او با آغوش باز از این گفتگو استقبال می کند چرا که به زعم او دین با زندگی امروزی ما غریبه نیست و حرف هایی برای گفتن دارد و هنوز می توان از دین به وسیله زبان و کلمه دفاع نمود و بذر ایمان را در جان و دل مردمان هزاره سوم بارور ساخت.

ادامه دارد...

  • سید حسن کاظم زاده

نظرات (۱)

:))) قشنگ بود...