ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

۴۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

عزیز دلم

دیگر،

واژه ای نخواهم ساخت

شعری نخواهم سرود

سکوت خواهم کرد

و آرام و بی صدا

عبور تو را

مرور خواهم کرد

و خواهم شمرد

شبهای سرد زمستان را

من،

ایمان دارم

به گرمای آفتاب

و می دانم

بهار نزدیک است.

  • سید حسن کاظم زاده

عزیز دلم،

دیگر،

مرا نخواهی دید

نخواهی شنید.

دیگر،

هرگز مرا نخواهی خواند.

من،

از خیال تو عبور کرده ام

و آرام و بی صدا

به جایی رهسپار شده ام

که از آنجا آمده بودم.

من،

به خانه باز می گردم

  • سید حسن کاظم زاده

عزیز دلم

امروز پزشکم گفت:

"- تو آنقدر عاشقی

که دیگر قلبت

به درد تپیدن نمی خورد

قلبت

کار خودش را کرده است

 و راه خودش را رفته است"

آه ای محبوب من

مرا باکی نیست از این بودن ها و نبودن ها

همین که تو باشی

هفت پشت مرا کافی است.

  • سید حسن کاظم زاده

سرشارم،

از امید روشنای فرداها.

لبریزم،

از رویش دوباره گل ها.

و می دانم،

تیره فصل سرد زمستان،

رو به پایان است.

من،

از میانه ی همین زمستان

جشن گرفته ام

رسیدن نوروز را.

  • سید حسن کاظم زاده

عزیز دلم

این روزها،

- که اگر بتوان نام روز را بر آن نهاد-

اندوهی نیست،

که به سمتم نیامده باشد.

و من،

هر روز،

با اندوهی بزرگ بیدار می شوم

با اندوهی بزرگ زندگی می کنم

و با اندوهی بزرگ

به خواب می روم.

روز نیست،

روزی که بی تو سپری شود

و تاریکی

باز هم امانم را بریده است.

و من،

هر روز،

در تاریکی قدم میزنم

در تاریکی نفس می کشم

و در تاریکی به خواب میروم

این روزها،

آفتاب هم طاقتش به سر آمده

و ماه،

در اندوه تو

بی تابی می کند.

  • سید حسن کاظم زاده

چند روز پیش، مطالعه مطلبی، خاطره ای را برایم زنده ساخت. چند سال پیش به دوستی برخوردم که در دوره کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث پذیرفته شده بود. او در این دیدار، نظرم را پیرامون تفسیر ماثور (منقول یا تفاسیری که صرفا با اتکاء به احادیث تهیه و تنظیم شده اند) و تفاسیر عقلانی جویا شد. و من در پاسخ خاطر نشان نمودم که به تفاسیر ماثور اعتقادی ندارم و ما صرفا باید از احادیث باقی مانده به نحوی محدود و کاملا جزیی در تفاسیر خود استفاده کنیم چرا که این کار مانع بهره مندی ما  از عقل می شود و باب عقلانیت را در جهان اسلام تعطیل می کند. خاصه اینکه از نظر من اکثریت قریب به اتفاق این احادیت در زمره اسرائیلیات و جعلیات بوده و فاقد اعتبار اسنادی می باشند.

دوستم که کمی از پاسخم جا خورده بود بر من خرده گرفت که مرا چه شده که دیدگاه خود را در تفسیر کتاب خدا بر دیدگاه عترت رسول گرامی اسلام ترجیح داده ام و مگر حدیث ثقلین را نخوانده یا نشنیده ام که چنین گستاخانه سعی در جدا نمودن کتاب خدا از عترت رسول گرامی اسلام(ص) تلاش می کنم و تعطیلی عقل در برابر احادیث باقی مانده از بزرگان عین اسلام و دینداری است.

در جواب عنوان نمودم که من اصلا چنین قصدی ندارم تنها می گویم که اگر قرار باشد با استناد به احادیث، باب عقلانیت در جهان اسلام مسدود شود بهتر آن است که به این احادیث استناد نکنیم و یا به صورتی جزیی از آنها در تفسیر بهره شویم تا مبادا از محوریت عقل در تفسیر قرآن کاسته نشود.

آن روز آن مکالمه بدون نتیجه و با اندکی دلخوری از جانب آن دوست عزیز پایان گرفت. اما اگر دوباره آن دوست را با همان سوال ببینم پاسخی دیگر به او خواهم داد و به او خواهم گفت در دنیایی که ما هم اکنون در آن زندگی می کنیم انسان مجبور است که میان "دیانت" و "عقلانیت" یکی را برگزیند. و ممکن نیست که ما هم مذهبی باشیم و هم بتوانیم عقلانیتی صرف و فی نفسه از خود ارایه دهیم. و احتمالا رورتی بوده که پیش از این دینداری را پایان عقلانیت عنوان نموده بود.

در واقع تفکر برای انسان مذهبی ابزاری برای اثبات آن چیزی است که قبلا ارایه شده و چنین تفکری در واقع نوعی توجیه پاسخ هایی که در گذشته داده شده و فرد مومن مقید به اطاعت تمام عیار از آنها است.

اگر در مورد "شراب" تحقیقی ارایه شود باید توجیه گر حرمت آن باشد و اگر در مورد "آبجو" کنکاشی انجام می پذیرد صرفا باید بر محکوم بودن آن صحه بگذارد.

انسان مذهبی، فردی است که جواب سوالهایش از پیش داده شده است و سوال جدیدی هم ندارد چرا که در هراس آن است مبادا دامن دیانتش به آب "شبهه" تر گردد.

او هر کاری که می کند برای اثبات دیانت خویش است و دغدغه او دغدغه ی ایمانی است که بدان آویخته شده است. چیزی که بودش به او امنیت، آرامش و رضایت خاطر می دهد و خلل در آن برایشان از مرگ هم وحشتناک تر است.

تفکر انسان مذهبی تفکری محدود به مرزهایی از پیش تعیین شده است با هدفی که از پیش مشخص و معین شده است. او در تفکر خود تلاش می کند تا ایمانش را به اثبات برساند و تنها نسبت بدان احساس تعهد می کند. هرگز به خود  اجازه نمی دهد تا عقلش از مرزهای دینی عبور کند. عقل در بینش او درنده ای است که باید با افساری جون دین مهار و محدود گردد.

شاید در دین یا افراد دینی تعریف ها و تعارف های زیادی پیرامون عقلانیت تفکر و اندیشیدن ارایه می شود اما در نگره دینی همواره این عقل ورزی ها باید محدود به آیات الهی باشد و به موضوع اندیشه، همچون نشانه ای از جانب خدا نگریسته می شود .

البته در چنین بینشی ایمان مانع تفکر واقعی است و اگر تفکری نیز رقم بخورد برای توجیه پاسخ هایی است که از هزاران سال پیش در اختیار ما بوده اند در این بینش، همه ی علوم ابزاری می شود برای توجیه دین.

توجه به کتابها و سخنرانی های مهندس بازرگان و برخی دیگر از روشنفکران دینی به عنوان نمونه های عینی می تواند بیانگر تفاوت تفکر و عقلانیت در میان دو بینش دینی و غیر دینی باشد.

دریافت نسخه PDF

  • سید حسن کاظم زاده


رفیق،

تنها خواهی ماند

در روزی از روزهای پاییز.

و لحظه ها و دقیقه ها را

زندگی خواهی کرد

بی آنکه من،

به اندازه قطره اشکی

شریک اشک هایت باشم

در غروب حزن انگیز پنج شنبه ها.

رفیق،

باور کن

روزی خواهد آمد

که من نیستم

تا سینه ام را تکیه گاهت کنم

و دستان لرزانت را ببوسم.

  • سید حسن کاظم زاده