"زبان به مثابه لذت"
این ها، بخش های قابل انتشار یکی از مکاتبات من در شبکه اجتماعی واتس آپ است.
سید حسن کاظم زاده
... تو انگار چیزی رو که من میگم نمی گیری؟
زبان فارسی اینجوریه. می دونی چرا؟ چون زبان گفتاره نه زبان نوشتار
زبان فارسی میگن شیرینه که؟
بله شیرینه. ولی زبان گفتاره و در زبان های گفتار متکلم و مخاطب باید رو در روی هم باشند و همدیگر رو ببینن. تا با کمک زبان بدن منظورهاشون رو به همدیگه منتقل کنند.
اینم یه حرفیه و من بهش فکر نکرده بودم.
هیچ معنایی در زبان فارسی قابل انتقال به غیر نیست. در واقع در این زبان شلخته و بی در و پیکر، نوشتن ابهام زاست و به ویژه نوشتن در شبکه های اجتماعی بیش از حد باعث ابهام می شه. و ابهام هم موجب دو چیز می شه: اختلاف و اضطراب
سخت می گیری ها
سخت هست ولی هست و نمی شه نفی اش کرد. نکته دیگه اینجاست که خندانک ها در شبکه های اجتماعی تلاش می کنند تا شکاف میان خواننده و نویسنده رو پر کنند. ولی این صد در صد نیست. خندانک ها وضع شدن تا ما احساسات غیر قابل انتشار در نوشته هامون رو با اونا منتقل کنیم. احساساتمون رو بصری کینم. اما خواننده دقیقن نمی داند که نویسنده از خندانک ها به دروغ استفاده کرده یا نه. مثلن ممکنه ناراحت بشه ولی برای دلخواه خواننده لبخند بزنه. این ها چون رو در رو نیستند از اصالت چندانی هم برخوردار نیستند حالا بر این نکته اضافه کن این رو که اصن ما ایرانی ها تکلیفمون با احساساتمون روشن نیست. اصلن در بسیاری از مواقع نمی دونیم خوشحالیم یا ناراحت و اگر ناراحتیم چه نوع عقلانیتی در زیر این ناراحتی وجود داره.
بله گاهی آدم خندانک ها رو بی حساب و کتاب می ده
من پوزیتویست نیستم. من یک پست مدرنم و زیاد به زبان و کارکرد های اون اعتماد ندارم. خندانک ها هم همون کار واژه ها رو انجام می دند ولی به دلیل تصویری بودن برای ما ملموس تر هستند. ولی معتقدم که بزودی خندانک ها کاری خواهند کرد که جای زبان بندن رو بگیرند و انسان در حین فکر و در درون ذهن خودش هم به جای کلمه از خندانک های متناسب با اون فکرشون استفاده کنند. همه ما به دلیل استفاده زیاد از شبکه های اجتماعی و تکیه کردن بیش از حد به اونها در حال الینه شدن به خندانک ها هستیم. در واقع همه ما داریم خندانک می شویم مثل اینکه وقتی در مورد کسی صحبت می کنیم دیگر به جای اسمشون از خندانک هایی که در مورد اون با هم قرارداد کردیم استفاده می کنیم مث خندانک غورباقه و جوجه و...
جالب اینجاست که من حتا حرف زدن و استدلال کردن رو واجد ارزش در انتقال معنا نمی دونم و معتقدم که انسان فقط باید از زبان برای لذت بردن استفاده کنه. یعنی یک استفاده صرفن تزئینی. درست مثل تزئیناتی که برای قشنگی توی دکور می چینیم.
یعنی تو می خوای بگی که زبان یک چیز کشکیه
درسته و دقت کن که ما هر روز در کنار خندانک هایی که استفاده می کنیم هزاران لغت را به صورت فی البداهه و بی منظور به کار می گیریم و این ها چقدر می تونن به ابهام های اطرافیانمون دامن بزنند.
خوب اطرافیان حساس نباشند.
ما حرف زدن رو یادمی گیریم اما شیوه های به کار بردن واژه ها رو نه. ما یک چنین موجوداتی هستیم.
راستی اخیرن دارم روی خندانک ها و استریک ها کار می کنم. می دونستی که برخی از خندانک ها به عنوان کلمات جدید وارد فرهنگ لغت اکسفورد شدن.
شوخی می کنی
نه، باور کن که در جدیدترین چاپ اکسفور از خندانک خنده در واتس آپ که دو تا اشک از چشم خندانک جاریه به عنوان واژه جدید استفاده شده و اگه باور نداری از گوگل بپرس...
پایان
- ۹۴/۰۹/۱۸
بیش از حد جالب و آموزنده بود ;-)
ممنون؛
موفق باشید.