مرور دیالوگ های فیلم Lucy- بخش دوم
لوسی (به انگلیسی: Lucy) یک فیلم علمی تخیلی و اکشن فرانسوی محصول سال ۲۰۱۴، به نویسندگی و کارگردانی لوک بسون، که در ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴ اکران شدهاست. اسکارلت جوهانسون به عنوان شخصیت اصلی فیلم و مورگان فریمن نقش پروفسور نورمن را ایفا میکند.
ویکیپدیا
متن سخنرانی پروفسور نورمن:
- اگر حیات تقریبا یک میلیارد سال قبل شکل گرفته باشد ما باید چهارصد هزار سال صبر کنیم تا پایان نسل سلولهای عصبی رو ببینیم. این جایی است که ما می دانیم حیات آغاز شده است. شکل گیری مغز تنها به اندازه میلی گرم. ممکن نیست هیچ نشانه ای از هوش رو مشاهده کرد. بیشتر به عنوان عکس العمل رفتار می کند. یک نورون،دو نرون، زنده ای و حرکت می کنی. و با حرکت، چیزهای جالب شروع به پیدایش می کنن. زندگی حیوانات روی زمین به میلیون ها سال قبل برمی گردد با این حال، بیشتر گونه ها از 3 تا 5 درصد از ظرفیت مغزی شون استفاده می کنند.
تا موقعی که انسان به بالاترین قسمت زنجیره حیوانی رسید. که ما بالاخره می بینیم یک گونه بیشتر از گونه های دیگر از ظرفیت مغزی ش استفاده می کنه. ده درصد. و این شاید زیاد به نظر نرسه اما زیاده اگر به کارهایی که با اون انجام دادیم نگاه کنیم. حالا اجازه بدید درباره یک مورد خاص بحث کنیم. تنها موجود زنده ای که از مغزش بهتر از ما استفاده می کنه. دلفین. برآورد شده که این حیوان شگفت انگیز، بالای 20 درصد از ظرفیت مغزی ش را استفاده می کند. و این خصوصیت بهش اجازه می ده تا از یه سیستم مکان یابی صوتی بهره ببره. که از هر سونار(دستگاه ره یاب مورد استفاده در زیردریایی ها) ساخته شده توسط نسل بشر کارآمد تره. اما دلفین سونار رو اختراع نکرده به طور طبیعی توسعه اش داده و این بخش بسیار مهم از بازتاب فلسفی امروز ماست. آیا می توانیم به همین دلیل استنتاج کنیم که انسان ها بیشتر نگران داشتن هستن تا بودن.
برای موجودات اولیه ای مثل ما، به نظر می رسه که زندگی تنها یک هدف داره. به دست آوردن زمان. و همین طور به نظر می رسه تنها هدف واقعی سلول های بدن ما، عبور از میان زمان است. برای رسیدن به این هدف، توده ی سلول ها که ما رو کرم خاکی یا انسان می کنند، تنها دو راه حل دارند: "فنا ناپذیر بودن" و یا "تولید مثل". اگر محل سکونت به قدر کفایت مساعد یا مغذی نباشه، سلول، فنا ناپذیری رو انتخاب می کنه و به عبارت دیگر خود کفایی یا خود تدبیری. از طرف دیگه، اگر محل سکونت مساعد باشه، اونا تولید مثل رو انتخاب می کنند. ئر این صورت، اگر اون ها بمیرند، اطلاعات حیاتی و دانش آنها به سلول بعدی انتقال داده شده. این اطلاعات حیاتی و دانش همینطور به سلول های بعدی و بعدی منتقل می شه. بدین گونه، دانش و فراگیری همه در طول زمان منتقل می شن همه در طول زمان منتقل می شن.
اجازه بدین چند لحظه تصور کنیم زندگی ما چه شکلی می شد اگر می توانستیم دسترسی داشته باشیم به 20 درصد ظرفیت مغزی مون. بزارید بگم به 20 درصد ظرفیت مغزی مون مرحله اول به ما دسترسی و کنترل بدنمون رو می داد.
- قربان
- بله؟
- آیا به طور علمی ثابت شده؟
- آه تا این لحظه این فقط فرضیه است، قبول دارم. اما اگر بهش فکر کنید سخته تا درک کنیم که یونانی ها، مصریان و هندی ها درباره سلول ها قرن ها قبل از اختراع میکروسکوپ نظریاتی داشتند. و در مورد داروین چی؟ که وقتی نظریه تکامل رو مطرح کرد همه اون رو احمق می پنداشتند. به ما بستگی داره تا خارج قواعد و قوانین عمل کنیم و از تکامل به طرف انقلاب بریم.
(خنده حضار)
- صد میلیارد نورون در هر انسان وجود داره که از اونا فقط 15 درصد فعال هستندارتباطات موجود در بدن هر انسان بیشتر از ستارگان کهکشانه. ما دارای یک شبکه عظیم اطلاعاتی هستیم که تقریبا بهش دسترسی نداریم.
- قربان
- بله؟
- و مرحله بعدی چی میشه؟
- خوب مرحله بعدی احتمالا کنترل دیگران میشه اما برای اون ما نیاز به دسترسی به حداقل 40 درصد از ظرفیت مغز رو داریم. و بعد از کنترل خودمون و دیگران کنترل ماده رخ می ده و حالا ما وارد قلمرو علمی تخیلی می شیم. و ما الان نسبت به اون موقع ، هیچ چیزی بیشتر از یه سگ که داره به ماه نگاه می کنه نمی دونیم.
- ببخشید قربان
- بله؟
- ولی چی می شه اگر بنا به دلایلی ما شخصی رو با امکان فعال کردن 100 درصد از ظرفیت مغزی اش نادیده بگیریم؟
- 100 درصد؟
- بله
- هیچ ایده ای ندارم.
- ۹۴/۱۰/۳۰