یاد تو
پروازِ پر صلابتِ مرغانِ خوش صدا
در آسمانِ آبیِ این روستایِ دور
آوازِ خوبِ قُل قُلِِ چشمه
بر دامنِ طبیعت و دامانِ کوه ها
این رقصِ عاشقانه یِ سر شاخه هایِ سرو
با هر نسیمِ تازه یِ دریا
یا روشنایِ ماه که از آسمانِ شهر
چشمانِ پر زِ خوابِ مرا با محبتش
پر نور می کند
"یادِ تو را برایِ دلم زنده می کند"
این خوشه هایِ سبز
این دشتهایِ گندمِ نارس
آن جویبارِ جاری و آن باغ هایِ سبز
این نوبهارِ تازه که دلشوره هایِ سردِ زمستان را
از قلب ها زدود
گل هایِ سرخ و زنبقِ وحشی
پروازِ بادبادکِ قرمز
در آسمانِ آبیِ گیلان
در ساحلِ خزر
"یادِ تو را برایِ دلم زنده می کند"
این روزهایِ خوب، که با انهدامِ شب
بر من نویدِ زندگیِ سبز می دهند
این آبشارِ تازه یِ احساس
لبخند هایِ مرغِ چکاوک
آسایشیِ که در دلِ این باغ ها پر است
بارانِ نغزِ صبحِ بهاری
گرمایِ آتشی که کباب است رویِ آن
لبخندِ دوستان که نشستند
بر رویِ سنگ ها
"یادِ تو را برایِ دلم زنده می کند"
باشد که یادِ تو
یا خاطراتِ خوب و قشنگت
روحِ مرا دوباره جوان تر کند شبی
باشد که نامِ تو
یا گیسوانِ زرد و بلندت
مشتاق تر کند
جانِ مرا به زندگیِ خویش
باشد که موج هایِ کف آلود
مشتاق تر کند
قلبِ مرا به دیدن چشمانِ مهربانِ تو امروز
- ۹۷/۰۹/۱۷