آسیب های اجتماعی و توسعه-بخش چهارم
آسیب های اجتماعی و توسعه
سید حسن کاظم زاده
بخش چهارم
این رویکرد دولت نسبت به آسیب های اجتماعی باعث می شود که ما در همان مرحله ارزیابی و برآورد متوقف شویم.
پس تا اینجا دولت چند تا مشکل جدی دارد:
اول اینکه خود ساختار حکومتی به دلایل مختلفی باعث بوجود آمدن آسیب های اجتماعی می شود.
دوم اینکه دولت رویکرد قانون تراشی و صدور بخشنامه ای دارد. یک نگاه مکانیکی به معضلات دارد فکر می کند صرف صدور بخشنامه و قانون می تواند مساله را حل و فصل کند.
و نکته ی سوم پنهان کاری است.
اینکه ما بیاییم و آمارها را دستکاری کنیم و واقعیت های جامعه را پنهان کنیم آیا در عمل کمکی به ما خواهد کرد؟
یا بیائیم و با گذراندن قانون محدودیت ثبت طلاق آمار را به صورت مصنوعی پایین بیاوریم آیا این موفقیت است.
به نظرم موفقیت این است که با کمک مردم و بصورت واقعی نرخ رشد طلاق و دیگر آسیب های اجتماعی را پایین بیاوریم و مشغول حل معضلاتی چون طلاق عاطفی باشیم.
کمتر کشوری مثل ایران، با آمارهای کشور خودش به مثابه دشمن برخورد می کند.
کمتر کشوری است که برای فعالان اجتماعی خودش مشکل ایجاد می کند.
تا نگاه ما به فعالان اجتماعی، نگاه سرمایه ای نباشد نمی توانیم موفق شویم.
دولت باید بداند که یک عده از نیروهای فعال هستند که می توان با تزریق پول به آنها، کمک های مشاوره ای و مدیریتی و عنلیاتی دریافت کرد.
کسی که در سیستان و بلوچستان برای ارتقای کیفیت زندگی کار می کند باید مورد حمایت قرار گیرد.
اگر کاری را که او در سیستان و بلوچستان انجام می دهد خود دولت بر عهده بگیرد هزینه ای دو و سه برابری برای بودجه ی عمومی خواهد داشت.
بدولت باید بگوید تو ممکن است با من مخالف باشی ولی ما دشمن مشترکی بنام آسیب های اجتماعی داریم بیا و این بودجه را بگیر و کار کن و در پایان سال یک بیلانی به من بده ببینم چه کرده ای و من چه کمکی به تو می توانم بکنم.
دولتی که می خواهد کشورش توسعه یافته باشد نباید خود را از نیروهای اجتماعی اش محروم کند.
باید سراغ آنها برود از آنها دلجویی کند. باید به آنها کمک کند و از آنها کار بکشد.
این نگاه امنیتی به آسیب های اجتماعی مثل پنهان کاری کردن گربه در دفع اجابت مزاج است.
خوب این پنهانکاری، خودش باعث به وجود آمدن مشکلات جدیدی خواهد شد و حل مشکلات قبلی را به مرحله ناممکن خواهد رساند.
این عقلانی نیست که معضلی را به تعویق بیاندازیم. هیچ کاری مهمتر از کاهش آمار آسیب های اجتماعی نیست.
برای توسعه نیاز به امید داریم، نیاز به همدلی و همراهی و صبر همین مردم داریم.
مردمی که درگیر آسیب های اجتماعی هستند و امید خود را از دست داده اند نمی توانند نیروی مفیدی برای توسعه باشند.
مردمی که وقت خود را در دادگاه و بیمارستان صرف می کنند نمی توانند قدمی برای توسعه بردارند.
ما در کشوری زندگی می کنیم که بیست میلیون پرونده وارد دادگاه هایش می شود.
خوب اگر حساب کنیم که در هر پرونده ای فقط دو نفر درگیر باشند این یعنی نصف مردم وقت و نیرو و عمر خود را در راهروهای دادگاه صرف می کنند.
خوب وقتی نیمی از مردم چنین گرفتاری دارند چه امیدی به موفقیت طرح های توسعه ای وجود دارد.
من نمی خواهم اهم و مهم کنم. نمی خواهم بگویم اول این و بعد آن. خیر هر دو کار را با هم شروع کنید.
نمی گویم اول معضلات را حل کنید و بعد بروید دنبال توسعه.
منتها اینگونه هم نباشد که اول بروید سراغ توسعه و آسیب های اجتماعی را صرفا با دستکاری کردن آمارها کاهش دهید.
نکته بسیار مهم: اینجا لازم می بینم که دوباره یک پارانتزی را باز کنم این است که آسیب پذیر ترین گروه های اجتماعی در برابر آسیب های اجتماعی زنان و کودکان هستند.
اگر می خواهیم کاری برای آسیب های اجتماعی انجام دهیم باید توجهی ویژه به زنان و کودکان مبذول کنیم.
به ویژه کودکان که سرمایه ی انسانی فردای جامعه هستند و پریشانی امروز آنها ممکن است در آینده معضلاتی را برای جامعه ایجاد کند.
یکی از کارهایی که باید انجام دهیم تدوین قوانینی به سود این دو گروه است.
ما هنوز یک قانون حمایتی برای کودکان در کشور نداریم.
کودکی که توسری می خورد یا در آینده توسری خور می شود یا آن توسری هایی که در کودکی خورده به جامعه باز می گرداند. می شود تجاوز به کودکان، می شود افراطی گری، می شود قاتل زنجیره ای.
خوب اگر می خواهیم فردا صد تا قاتل زنجیره ای نداشته باشیم باید نظام بهداشت روانی فراگیری را برای حفاظت و صیانت از کودکان راه اندازی کنیم.
ادامه دارد...