بریده کتاب مغز: داستان شما-بخش نخست
بریده ای از کتاب
مغز: داستان شما
نوشته دیوید ایگلمن
ترجمه دکتر محمد اسماعیل فلزی
انتشارات مازیار
بخش نخست
انعطاف پذیری در بزرگ سالی
در سن ۲۵ سالگی دگرگونی های مربوط به دوران کودکی و نوجوانی به پایان رسیده و تغییرات اساسی در عرصههای هویت و شخصیت انجام شده و این گونه به نظر می رسد که مغز به رشد کامل دست یافته است.
بنابراین ممکن است تصور کنیم که شخصیت بالغ ما کاملا شکل گرفته و دیگر تغییر نمیکند. اما اینطور نیست: در بزرگ سالی نیز مغز ما همچنان تغییر میکند. وقتی جسمی بتواند تغییر شکل یابد-و بتواند شکل به دست آمده را حفظ کند- یعنی انعطاف پذیر بوده و مانند پلاستیک است.
مغز ما حتی در دوره بزرگ سالی نیز انعطاف دارد و با از سر گذراندن تجربههایی دچار تغییر می شود. تغییرهایی که پابرجا می مانند.
برای آنکه به میزان تاثیر این گونه تغییرها پی ببریم به بررسی مغز گروه خاصی از مردان و زنانی که در لندن زندگی می کند پرداختیم.
یک راننده تاکسی در لندن به مدت ۴ سال دوره آموزشی دشواری را سپری میکند تا "شناخت جامعی از لندن" کسب کند: آموزشی که نیاز به تربیت حافظه در سطح بسیار بالایی دارد.
رانندگان برای رسیدن به چنین شناختی باید مسیرهای متعدد شهر لندن را با همه ترکیب ها و تقاطع هایی که دارند، به خاطر بسپارند که کاری است بس دشوار: ۳۲۰ مسیر مختلف داخل شهر، ۲۵۰۰۰ خیابان ۱۲۰ هزار مکان مهم و درخور توجه مانند هتلها، تئاترها، رستوران ها، سفارت ها، ایستگاه های پلیس، اماکن ورزشی و خلاصه هر جایی که یک مسافر ممکن است مایل باشد به آنجا برود.
آنها برای رسیدن به چنین شناختی ناگزیرند روزی سه الی چهار ساعت مطالعه کرده و مسیر های فرضی را حفظ کنند.
گروهی از دانشمندان علوم اعصاب کالج دانشگاهی لندن بر آن شدند که تاثیر چنین چالشی را بر مغز رانندگان با انجام اسکن مغز بررسی کنند.
این دانشمندان به ویژه به بررسی ناحیه کوچکی از مغز به نام هیپوکامپ که در به خاطر سپاری حافظه مکانی نقش اساسی دارد، علاقهمند بودند.
دانشمندان در منزل رانندههای تاکسی تغییر های زیادی را مشاهده کردند: قسمت خلفی هیپوکامپ آنها بزرگتر از افراد گروه کنترل بود که میتوانست بالاتر بودن قدرت حافظه مکانی آنها را توجیه کند.
محققان همچنین دریافتند که هرچه یک راننده تاکسی سابقه کاری بیشتری داشته باشد، تغییرهای مربوط به این ناحیه مغزش هم بارزتر میشود.
این نکته نشان میداد که تغییرهای مشاهده شده در مغز این افراد مربوط به گذشته آن ها نبوده و در نتیجه کار و تمرین به وجود آمده است.
مطالعه مغز رانندگان نشان میدهد که مغز افراد بزرگسال دارای توان تغییر است و میتواند به گونهای تغییر یابد که با مشاهده دقیق قابل رویت باشد.
این تنها رانندگان تاکسی نیستند که مغزشان دچار تغییر شکل می شود.
با بررسی مغز آلبرت اینشتین، یکی از مشهورترین دانشمندان قرن بیستم اگرچه راز نبوغ او معلوم نشد، اما مشخص شد ناحیه ای از مغز او که مربوط به کنترل انگشتان دست چپ است رشد بسیار داشته و به شکل چین برجسته ای مانند حرف امگا یونانی در قشر مغز او دیده میشود.
این نکته به دلیل علاقه مفرط او به نواختن ویولون بود که کمتر کسی از آن خبر داشت.
این قسمت از مغز در کسانی که ویولون می نوازند و با انگشتان دست چپ خود حرکات ماهرانه و پیچیده ای را انجام میدهند، بسیار رشد میکند.
برخلاف این گروه، در نوازندگان پیانو که از هر دو دست خود به هنگام نواختن استفاده میکنند علامت امگا در هر دو نیمکره مغز ایجاد میشود.
شکل برآمدگی ها و فرورفتگی های مغز در همه افراد کم و بیش شبیه است.
اما با دقت بیشتر به جزئیات میتوان پیبرد آن فرد در کجا زندگی کرده و کیست.
بیشتر این جریانات اندازهای ناچیزند که نمیتوان با چشم غیرمسلح آنها را دید.
اما همه تجربه هایی که در زندگی از سر گذرانده ایم بر ساختار فیزیکی مغز ما (از نحوه بیان ژن ها گرفته تا موقعیت مولکول ها در ساختار نورونی) اثر گذاشته اند.
خانواده، فرهنگ، دوستان، شغل، فیلم هایی که دیده ایم، و صحبتهایی که با این و آن داشتهایم همگی رد پای خود را بر سامانه عصبی ما بر جای گذاشته اند.
این اثرهای میکروسکوپی و نازدودنی با هم جمع میشوند تا هویت ما را بسازند و محدوده ای را که میتوانیم بدان برسیم، تعیین کنند.