خلاصه کتاب نیروی جذبه- بخش ششم
خلاصه کتاب نیروی جذبه
نویسندگان: برایان تریسی و ران آردن
مترجم: زهرا صابر نسب
انتشارات پدیده ی دانش
خلاصه نویسی از: سید حسن کاظم زاده(کاظمینی)
بخش ششم
گویایی سکوت
در روزهای اولیه ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش اینگونه قضاوت شد که او سخنگویی ضعیف و ناشی است.
بعد از مدتی اتفاقاتی افتاد که توانایی او را برای موثرتر صحبت کردن بهبود بخشید. دستیارانش چند سخنرانی نویس درجه یک در کار و تجارت استخدام کردند.
اما علاوه بر بهبود سخن گفتن، چیزهای دیگری نیز به وجود آمد. او یاد گرفت که با استفاده از مکث ها، با وضوح و تاثیر بیشتری صحبت کند، حتی اگر از این مکث ها زیاد استفاده می کرد، این تغییر خیلی مهم و با اهمیت بود و درجه رضایت از سخنرانیهایش بالا رفت.
مکث کردن به انسان، فرصتی برای فکر کردن می دهد تا کنترل مطالب را در دست داشته باشد و به مخاطبان فرصت میدهد که با آنچه که گفته شد ارتباط برقرار کنند.
شما می توانید به سادگی به وسیله مکث های دو ثانیه ای در وقفه های زمانی گوناگون سخنرانی، به سخنگوی بهتری تبدیل شوید.
در طول این مکث ها و سکوت هاست که شنونده های شما فرصت خواهند داشت بر روی آنچه که میگویید واکنش نشان دهند. آنها می تواند آنچه را که گفته اید در ذهنشان را به تصویر کشانند. آ
نها فرصت خواهند داشت تا منظور شما را ارزیابی کنند تا با احساسات شما ارتباط برقرار کرده و به آن پاسخ دهند.
مکث کردن به شنونده هایتان اجازه می دهد که گفتگوی درونی با شما داشته باشد. در واقع آنها در ذهنشان با افکار درونی شان اظهارنظر میکنند.
صداهای پرکننده مفرط، از بین برنده جذابیت هستند
سخنگوهای بیتجربه، گاه عصبی و بدون آمادگی قبلی معمولاً جملاتشان را با چنین صداهایی پر میکنند: "آ، اوم، آه، اوهوم"
این صداها به عنوان پرکننده شناخته میشوند. این پرکننده ها روشی برای به وجود آمدن فضایی است که به ما فرصت کردن میدهد.
زمانی که به دنبال افکار و کلمات درست می گردیم، سعی می کنیم از این پرکننده ها برای حفظ توجه شنونده استفاده کنیم.
این پرکننده هایی که استفاده می کنید می گویند: "گوشی دادن تان را متوقف نکنید، هنوز صحبتهای تمام نشده، کاملا دقت کنید"
وقتی که کسی جمله هایش را پر از صداهای اوم و آه میکند، شنیدن سخنان بسیار آزاردهنده خواهد بود.
هیچ کس دوست ندارد که این صداها را بشنود. این پر کننده های صدای، از بین برنده جذابیت هستند.
دقت کنید که بهترین روش برای کار گذاشتن پرکننده های صدایی و شمرده سخن گفتن، استفاده به عمد و دانسته از سکوت و مکث است.
اگر از مکث و سکوت استفاده کنید، پرکننده های صدایی ناپدید می شوند.
با لحن صدایتان مردم را جذب کنید
لحن صدای شما به تنهایی ۳۸% مطلب را میرساند.
شما ترجیح می دهید به صحبت چه کسی گوش دهید؟ کسی با صدای بلند و گوش خراش که گوش شما را کر می کند و شما آرزو می کنید که در جای دیگری باشید؛ یا کسی که قادر است با صدایی گرم و کامل شما را جذب کند.
درباره صداهای یکنواخت و خسته کننده چطور؟ شما باید عادت کنید که از صدایتان مانند قصه گو ها استفاده کنید، صدایتان را با نشاط و سرزندگی همراه کنید تا هر آنچه که می گوید حتی اگر درباره هوا یا بازار سهام باشد جالب و جذاب به نظر برسد.
وقتی که می خواهید در هنگام صحبت کردن، نزدیک، صمیمی، دوستانه، دلگرمکننده، خودمانی و یا دقیق به نظر برسید، در جایی که صداهای بم وجود دارد صدایتان را پایینتر بیاورید.
پایین آوردن تن صدا نیز تا حد متوسط برای گفتگو با دیگران و یا نشان دادن دقت و حضور ذهن شما بسیار خوب است.
اگر صدایی یکنواخت و کسالت آوری دارید، وقتی که میخواهید مهیج و پر انرژی به نظر برسید، خود را از ناحیه راحتی بیرون بکشید و سرعت صحبت خود را بیشتر کنید.
سرعت و تن صدایتان را بسته به موضوعی که درباره آن حرف میزنید، و حالتی که می خواهید به وجود آورید، انتخاب کنید.
افراد قدرتمند از عمد و دانسته خیلی شمرده با تن صدای پایین صحبت میکنند.
خوش صحبت و جذاب باشیم
کلید دیگر برای جذاب بودن این است که نسبت به آنچه که دیگران می خواهند بگویند و آنچه که نمیخواهند بگویند حساس باشید.
برخی افراد، بی وقفه درباره مشکلات و زندگی شخصی شان صحبت میکنند. شما نمی خواهید بی ادب باشید پس باید چه کار کنید؟
دو راه حل وجود دارد: اول اینکه موضوع را ۱۸۰ درجه تغییر دهید و دوم اینکه لبخند بزنید و تحمل کنید.
اما زمانی که فکر می کنید تحمل کردن بس است، راه حل دیگری برای افراد جذاب واقعی وجود دارد، شما می توانید از یک سوال بجا و مناسب استفاده کنید.
گفتگو را هدایت کنید
هدف از هدایت گفتگو این نیست که بر آن چیره شوید؛ چرا که این کار بر خلاف به جذابیت است؛ بلکه هدف این است که اطمینان دهید گفتگو با حمایت شما، در جهت خواستههای فرد مقابل ادامه مییابد، به نحوی که علاقه و توجه او دائما جلب شود.
همه ما از صحبت کردن درباره موضوعاتی که با آن علاقمندیم، لذت میبریم؛ مخصوصاً زمانی که به نظر میرسد که شنونده نیز لذت می برد.
زمانی که مردم درباره موضوعاتی که برایشان مهم است صحبت می کنند، دوست دارند درباره خودشان به شنونده هایی که با آنها همدردی میکنند، چیزهای زیادی بگویند.
آنها علاقه مندی ها و تنفر هایشان، اولویتها، اعتقادات و عقایدشان را نشان میدهند.
زمانی که در یک گفتگو شنونده هستید، باید به دقت گوش دهید تا راه های متنوعی برای هدایت گفتگو پیدا کنید.
به خاطر داشته باشید که یک ذهن باز ذهنی پذیرنده است و این ذهن، حالتی دوست داشتنی برای انسانهای جذاب به وجود می آورد.
مطمئن ترین راه برای ادامه دادن گفتگو پرسیدن سوال هایی است که با "چه کسی، چه چیزی، چرا، کی، کجا و چگونه" شروع می شود.
هر سوالی که با این کلمات شروع شود را نمیتوان با بله یا خیر جواب داد. جواب، نیازمند یک بیان واقعیت ها، احساسات و جزئیات است و کسی که این سوال ها را می پرسد کنترل گفتگو را در دست دارد.
قبل از ملاقات، اطلاعات به دست بیاورید
چه در محیط اجتماعی و چه در محیط کار، هر زمان که با کسی هستید که میخواهید بر وی تاثیر بگذارید، قبل از ملاقات با او اطلاعاتی بدست بیاورید.
هر آنچه که می توانید از چیزهای که درباره او، قبل از ملاقات واقعی با خودش یاد بگیرید. این بهترین راهی است که با استفاده از آن می توانید برای دیگران جالب و جذاب باشید.
هرچه برای یک رابطه ارزش بیشتری قائل هستید، وقت بیشتری نیز باید صرف کنید تا اطلاعاتی درباره آن فرد قبل از ملاقات با او به دست آورد.
هر چقدر که میتوانید درباره علایق و تنفرهایش، سرگرمی ها پیشینه تحصیلی، علاقمندی های شغلی به فعالیتهای اجتماعی او آگاه و مطلع شوید.
با مجهز بودن به این اطلاعات می توانید گفتگو را به جهت هایی هدایت کنید که میدانید طرف مقابل لذت خواهد برد.
دقت کنید که اگر اولین ملاقاتتان است هر چقدر که می شود کوتاه درباره خودتان صحبت کنید. یک بند قدیمی است که میگوید: "وقتی که حرف میزنید، هرگز چیزی یاد نمیگیرید."
باید بدانید که تا آنجا که ممکن است اجازه دهید تا آنها سخن بگویند چون تا زمانی که آنها صحبت می کنند و شما گوش می دهید می توانید اطلاعاتی درباره آنها به دست آورید.
اگر آنها برای باز کردن با گفتگو بی میل هستند با نیت به حرف آوردن هر چه زودتر آنها، گفتگو را در دست بگیرید.
توجه کنید که هر چه بیشتر بتوانید درباره افراد دیگر در طول گفتگو اطلاعاتی به دست آورید، تاثیر احتمالی که بر آنها می گذارید بیشتر خواهد بود.
هرچه سوال های بهتر و بیشتری بتوانید درباره پیشینه و علایق شان بپرسید آنها شما را جذابتر خواهند یافت.
به خاطر داشته باشید کسی که در گفتگو سوال می پرسد کنترل را در دست دارد.
چند سوال قدرتمند وجود دارد که با پرسیدن آنها می توانید بیشترین جذابیت را به دست آورید.
اول از همه بپرسید چه نوع کاری انجام می دهید بیشتر مردم به شدت به کارشان علاقه دارند. کار آنها نقش اصلی و اساسی را در زندگی شان ایفا میکند و منبع اصلی هویت آنهاست.
آنها عاشق این هستند که درباره کارشان صحبت کنند و آنچه را که برای دیگران انجام می دهند توصیف کنند.
بعد از اینکه درباره کاری که انجام می دهند صحبت کردند می توانید با اشتیاق زیاد و کنجکاوی پرسید چطور شد که در این نوع کار موفق شدید.
این سوال به طور یکنواخت با جزئیاتی درباره سرگذشت، تجربهها و پیشینه فرد در ارتباط بوده و جواب ها حاوی داستان زندگی او خواهد بود.
معمولا مردم احساس میکنند که داستان زندگی شان یکی از جذاب ترین داستان هایی است که تا به حال گفته شده است.
ممکن است گوینده مرتب آرام تر صحبت کند تا بفهمد شما واقعاً مایل به شنیدن گفتارش هستید یا فقط چون میخواهید مودب باشید حرفش را قطع نمی کنید.
هر بار که او میان داستانش مکث کرد، از او پرسید:"...و بعد تو چه کار کردیی؟"
توپ را در زمین آنها نگه دارید
هدف شما این است که همانطور که خودتان فعالانه در گفتگو شرکت میکنید همزمان شریک گفتگویتان را برای در دست گرفتن گفتگو به اندازه ای که میخواهد تشویق کنید.
بیشتر گفتگوها با شوخی های مودبانه اجتماعی شروع میشود. این بحثها به هر دو طرف اجازه میدهد که حالت و حس پذیرش طرف مقابل را محک بزنید. سپس می توانید با توجه به جهاتی که می خواهید گفتگو را به سمت موضوع های مهمتر وسیعتری بکشانید.
ادامه دارد...