پیرامون کار عمیق-بخش نخست
نیوپورت در کتاب کار عمیق چه می گوید؟
کارل نیوپورت نویسنده کتاب کار عمیق، آنگونه که خود در مقدمه کتاب توضیح داده، فارغ التحصیل علوم نظری کامپیوتر است و دوره دکترایش را گروه تئوری محاسبات دانشگاه M.I.T گذرانده است.
اما با این حال او هرگز حساب کاربری در فیس بوک و توئیر ایجاد نکرده و در شبکه های اجتماعی عضویت ندارد.
او تنها یک وبلاگ دارد و دسترسی به او از طریق ایمیل تقریبا ناممکن است و این موجب دلخوری بسیاری از او شده است.
نیوپورت وبگردی نمی کند و اخبار را از طریق روزنامه ی واشنگتن پست و رادیو عمومی ملی دریافت می کند.
او تا سال ۲۰۱۲ گوشی هوشمند نداشته و در آن سال به دلیل باردار بودن همسرش و به اصرار او ناگزیر به تهیه یک دستگاه گوشی هوشمند می شود.
نیوپورت خویشتنداری اش را در مقابل فضای مجازی، عامل موفقیت خود دانسته و می گوید: در طول دوره ی ده ساله ی پس از فارغ التحصیلی ام از دانشگاه، توانستم چهار کتاب منتشر کنم، دکترا بگیرم، مقالات دانشگاهی داوری شده با رتبه ی بالا بنویسم و به عنوان استادیار در دانشگاه جرج تاون استخدام شوم.
او باور دارد که این موفقیت ها به این دلیل محقق شده که تلاش های قابل توجهی را برای به حداقل رساندن کم عمقی در زندگی اش انجام داده و در عین حال سعی کرده بیشترین استفاده را از زمان آزادش ببرد.
نیوپورت در مقدمه کتاب کار عمیق توضیح می دهد که تمرکز بدون وقفه و با دقت هدایت شده به میزان سه تا چهار ساعت در روز و پنج روز در هفته به نتیجه ی مطلوبی می رسد و می تواند خروجی های ارزشمند زیادی را تولید کند.
نیوپورت کتاب کار عمیق را با داستان مراقبه ی یونگ در روستای بولینگن در نزدیکی سواحل شمالی دریاچه ی زوریخ برای دوری از عوامل حواس پرتی و انجام کار عمیق شروع می کند و به تجارب و شیوه های تمرکز و تعمق افرادی چون "میشل دو مونتنی"، "مارک تواین"، "وودی آلن:، "پیتر هیگز"، "جی. کی. رولینگ"، "بیل گیتس"، و "نیل استیونسن" می پردازد و موفقیت آنها در تولید آثار و نظریات ارزشمند را ناشی از دوری از عوامل حواس پرتی، انجام تمرکز و کار عمیق می داند.
او دلیل کاهش انس و علاقه ی دانش ورزان به کار عمیق را ابزارهای شبکه ای دانسته و توضیح می دهد که دسترسی به گوشی های هوشمند و کامپیوترهای اداری شبکه شده، تمرکز و توجه اکثر دانش ورزان را منحرف کرده است.
نیوپورت با اشاره به کتاب "کم عمق ها" اثر نیکلاس کار، "بلک بری هملت" نوشته ویلیام پاورز، "خودکامگی ایمیل" نوشته جان فریمن، "اعتیاد به حواس پرتی" نوشته ی الکس جوسونگ کینگ پانگ توضیح می دهد که همه ی این نویسندگان کم و بیش با این موضوع موافقند که ابزارهای شبکه، حواسمان را از کارهایی که مستلزم تمرکز بدون وقفه و بالا هستند، پرت می کند و به طور همزمان، باعث کاهش توانایی تمرکز ما می شوند.
او با اشاره به ساختار متفاوت اقتصاد امروز جهان با داد و ستدهای دهه های پیشین تاکید می کند که برای ارزشمند ماندن در اقتصادمان، باید بر هنر یادگیری مطالب پیچیده با سرعت بالا تسلط داشته باشید و این امر مهم نیاز به کار عمیق دارد. اگر این توانایی را پرورش ندهیم، به احتمال زیاد از پیشرفت های تکنولوژیکی عقب خواهیم ماند.
از نظر وی شما برای حفظ موقعیت خود در جهان موجود که اینترنت در آن دسترسی به هر نوع کالایی را آسان نموده نیازمند تولید کالایی با کیفیت بالا و غیر قابل رقابت هستید و این امر تنها با تمرکز و کار عمیق امکان پذیر است.
او می نویسد: اگر چیزی که تولید می کنید متوسط باشد، پس به مشکل برخواهید خورد، زیرا پیدا کردن جایگزین بهتر در اینترنت برای مخاطبان شما بسیار آسان است.
او در بخشی از مقدمه ی کتاب تحت عنوان فرضیه ی کار عمیق می نویسد: توانایی انجام کارهای عمیق به طور فزاینده ای در حال کمیاب شدن است و دقیقا در همان زمان در اقتصاد ما، بطور فزاینده ای در حال ارزشمند شدن است و افراد کمی که این مهارت را پرورش می دهند و سپس آن را محور اصلی زندگی کاری خود قرار می دهند پیشرفت خواهند کرد.
کتاب کار عمیق دارای دو بخش است و نویسنده در بخش اول پیرامون اهمیت کار عمیق و در بخش دوم چگونگی دست یافتن به آن، مطالب بسبار ارزشمندی نوشته که سعی خواهیم نمود در فرصت های بعدی به آن بپردازیم.