ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

معرفی کتاب زمین از دریچه آسمان

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۲۵ ق.ظ

 

ملکیان و فرهنگ فردی

نگاهی به مصاحبه ی روزنامه شهروند با استاد ملکیان بر اساس آموزه های ایشان در کتاب زمین از دریچه آسمان

اساس ایده ی استاد ملکیان در این مصاحبه و البته آن کتاب مبتنی بر دو اصل است که گمان نمی کنم کسی با آن دو اختلاف داشته باشد:

زیربنای اقتصاد و سیاست فرهنگ است و تا تحولی در عرصه ی فرهنگی مشاهده نکنیم در عرصه اقتصاد و سیاست هم مشاهده نخواهیم کرد.
 
حال اگر تحولی بی توجه به فرهنگ رخ دهد، رو به افول خواهد رفت. شما اگر حکومتی دموکراتیک تولید کنید اما فرهنگش را مردم نداشته باشد باز آنرا تبدیل به دیکتاتوری خواهند کرد. 

بت شکستن در میانه ی ملتی که قلبشان در گرو بت ها است بی فایده است چون با شکستن هر بت، بت هایی را جایگزین آن خواهند کرد. 

نکته ی دیگر اینکه ایشان واحد تشکیل دهنده ی جامعه را فرد می داند. 

یعنی در واقع کوچکترین واحد زندگی اجتماعی فرد است. لذا جهت گیری برنامه ریزی فرهنگی در جامعه باید افراد باشند. 

تا در فرد فرد افراد موجود در جامعه تحولی رخ ندهد نمی توانید امیدوار تغییر جامعه و اقتصاد و سیاست آن باشیم. 

صحبتی که جناب ملکیان در مصاحبه با شهروند کرده اند، همان مطالبی است که پیش از آن، در کتاب زمین از دریچه ی آسمان خوانده ایم. 

ایشان وقتی در کتاب از فرهنگ صحبت می کنند منظورشان فرهنگ فردی است.

مراد ایشان از فرهنگ فردی سه دسته از کردارها-رفتار و گفتار- است که عبارتند از:
الف- باورها
ب-احساسات، عواطف و هیجانات
ج- خواسته ها و نیازها

ایشان تحول جامعه را در گرو تغییر در کردار فردی در این سه حوزه می داند.

این به آن معنا است که افراد در جامعه بکوشند تا اولا باورهایشان درست باشد. 

اینجا درست معنای جالبی دارد. مراد ایشان مطابق با واقع بودن باور نیست چرا که ما محدودیت هایی در مواجه با واقع داریم. ایشان برداشتی پراگماتیستی از درست دارند.

در این مصاحبه ایشان اشاره می کنند که اگر افراد متوجه مغلطه ای شدند به همدیگر معرفی کنند تا فسادی در باور ها ایجاد نشود. 

در مورد احساسات، عواطف و هیجانات ایشان بهبود در این زمینه را در بجا بودن آنها می داند. 

و در مورد خواسته ها ایشان روی معقول بودن خواسته ها تاکید دارد.

باز هم تکرار می کنم که ایشان فرد را واحد تشکیل دهنده اجتماع می داند و اصالت را به فرد می دهد. اینجا باید بگویم گرچه فرد زورش به جمع نمی رسد ولی از آنجا که ماده المواد جامعه را تشکیل می دهد دارای اهمیت است. 

ایشان تحول انفسی را بر تحول آفاقی اولویت می دهند و باور دارند که تا جمع کثیری از مردم، وارد این مرحله بهبود انفسی نشوند، اولا تغییرات آفاقی ناممکن است و اگر هم رخ دهد ماندگار نیست.

اینجا مراد ایشان از تغییرات فرهنگی، همان تغییرات انفسی یا فرهنگ فردی یا به تعبیر دیگر ایشان فرهنگ فرد فرد جامعه است. یعنی اقلی از تغییر که افراد به خودی خود و بصورت فردی باید آنرا دارا باشند تا تحولات اجتماعی امکان پذیر باشد.

این فرهنگ فردی دارای سه حوزه است: باورها، احساسات عواطف و هیجانات و خواسته ها.

در حوزه ی باورها باید به دنبال باور صادقه باشیم -با آن تعریفی که ایشان در کتاب از امر صادق ارائه می دهند-

در حوزه احساسات و عواطف و هیجانات باید به گونه ی بجای آنها دست یابیم که البته باز استاد در کتاب توضیحاتی را پیرامون بجا ارائه کرده اند.

و در حوزه ی خواسته ها هم ایشان قید خواسته های معقول را ذکر کرده اند که توضیحات کاملی پیرامون واژه ی خواسته های معقول در کتاب آمده است. 

در واقع ملکیان برای بازسازی یک سیستم از همان ابتدا به سراغ پیچ و مهره می رود. 

از نظر ایشان تا پیچ و مهره در یک سیستم درست نباشد هرچند آن سیستم چند صباحی هم کار کند و درست هم کار کند باز فساد پیچ و مهره ها در سه حوزه ی باورها، احساسات، عواطف، هیجانات و خواسته ها، قادر است تا کل سیستم را دچار فساد و نابودی کند.