ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

"فیمنیسم اسلامی، از واقعیت تا رویا"

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ

چندی پیش، مصاحبه ای را در سایت ایران امروز مطالعه نمودم که در آن سعی شده بود تا مورد مجعولی تحت عنوان "فمینیسم اسلامی" مورد مداقه قرار گیرد. در این مقاله خانم پروفسور مارگات بدران (Margot Badran) یک تاریخ دان و پژوهش گر مرکز تفاهم مسلمان- مسیحی در دانشگاه جورج‌تاون در آمریکا که هم اکنون در انستیتوی مطالعه تفکرات اسلامی در دانشگاه نورت‌وسترن (Northwestern) تدریس می‌کند مدعی وجود چیزی تحت عنوان فمینیسم است.

موضوع فمینیسم برای من، بعنوان یک فعال سیاسی، همواره جذابیت های خاص خودش را داشته و دارد. برای اولین بار موضع گیری مناسبی را در انجمن اعوان یزد پیرامون این موضوع ارایه نمودم که مورد توجه حضار قرار گرفت و در پاسخ به دوستانی که خواهان تشریح نظریه ی اسلامی فیمینیسم بودند آنرا امری مذخرف و مجعول دانستم. در آنجا توضیح دادم که میان اسلام و فمینیسم، هیچ نسبتی جز تباین وجود ندارند و نمی توان با هیچ توجیه و منطقی میان آن دو جمع نمود. و یک فرد، مجبور است که میان فیمینیسم و اسلام یا هردین دیگری یکی را به اختیار انتخاب نماید و یک فمینیست اسلامی را نه می توان فیمینست دانست و نه مسلمان و این دو مانند دو سوی یک آهن ربا، تنها یکدیگر را می رانند.

درست است که در اسلام، زنان مورد محبت و عنایت ویژه ای قرار دارند-که شاید آن هم ریشه در توجه زیاد اسلام یا مسلمانان به مساله ی ناموس داشته باشد- و اسلام برخی از سنتهای جاهلی جامعه ی عربی روزگار بعثت را زدود و زنان را حداقل دارای حق حیات دانست، اما در نظریه فیمنیسم تفاوتی بنیادین میان "ارزش" و "حقوق" وجود دارد.

ممکن است که در یک نظام فکری، چیزی، از ارش معنوی بسیاری برخوردار باشد اما در نظام حقوقی آن، به شدت مورد بی توجهی قرار گیرد. زن در اسلام نمونه کامل و تمام عیاری از این وضع است. و در اسلام با توجه به تاکیدی که به ارزشهای وجودی و معنوی حضرت فاطمه (ع) شده اما ایشان، در برابر قاضی و بعنوان شاهد، از حقوقی نصف یک مرد عرب بیابانگرد برخوردار بوده است.

شاید در زمانی که زنان کمتر مورد محبت و ارزش بودند، اسلام جایگاه حمایتی ویژه ای برای ایشان در نظر گرفت که در نوع خود بی نظیر است و حتا تغییراتی در نظام حقوقی جامعه و به سود ایشان ایجاد نمود که قابل تقدیر است اما این را نمی توان فمینیسم دانست.

چرا که روح حاکم بر فمینیسم، طلب احترام و ارزشمندی از جامعه و مردان نیست و زنان در طول تاریخ  بعنوان مادر، خواهر و همسر، مورد علاقه مردان و احترام جامعه بشری بوده اند. بلکه فمینیسم بر این اساس بنیان نهاده شده است که باید تفاوتهای حقوقی میان زن و مرد زدوده شده و قوانینی که بر اساس ویژگی های جنسیتی زن یا مرد بنا گشته و حقی را برای کسی بخاطر مرد بودن قایل شده و حقی را از کسی بخاطر زن بودن سلب می نماید باید زدوده شود.

روح حاکم بر فمینیسم، برابری طلبی حقوقی زنان در جامعه است و با این همه قوانین و احکامی که تفاوتهایی بنیادین میان حقوق زن و مرد در اسلام را بیان می نمایند (حال با غلط و درستش کاری نداریم) دیگر جایی برای فیمینسم اسلامی نمی ماند.

اینکه در اسلام تنبیه زنانی که از شوهرانشان تمکین نمی کنند و یا نصف بودن شهادت و ارث ایشان نسبت به مردان و دهها مساله ی این چنینی دیگر وجود دارد فمینیسم اسلامی را از موضوعیت ساقط می نماید.

همچنین، فمینیسم، محصول عینی و عملی مدرنیسم است. و تنها در جوامع در حال گذار امکان  بروز می یابد و هیچ نسبتی با جوامع سنتی ندارد. این بحث دارای خمیر مایه های جامعه شناسانه ای است که سعی خواهم نمود تا آنرا در آینده ای نزدیک، به دقت و به صورتی مبسوط در همین وبلاگ خدمت دوستان ارایه دهم.

دریافت نسخه PDF

  • سید حسن کاظم زاده