هان،
برگ برگ درختان این سرزمین
شیدای من اند
و همانند تو که دوستم داری
دوستم دارند
- ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۵
هان،
برگ برگ درختان این سرزمین
شیدای من اند
و همانند تو که دوستم داری
دوستم دارند
کجاست
چشم هایی که می پرستیدمشان
آه...(چه تنها شده است شاعر)
کجاست آن صدای پر طنین
صدایی که شوق بودن را
در وجودم جاری می ساخت
من
هنوز درگیر کلاف موهای تو هستم
و تو
درگیر این زندگی روزمره
درگیر چیزی موهوم
درگیر خوشبختی
من
تداوم خود را
در امتداد تو یافته بودم
و حالا که تو رفته ای
من نیز به انتهایی بی نهایت فرو افتاده ام.
من اینجایم اما
تو در کجا ایستاده ای
خدا میداند.