عزیز دلم
چشمانت
زیباترین پنجره های رو به زندگی است
اجازه بده
فقط اجازه بده
دوستشان داشته باشم
بپرستمشان
- ۱ نظر
- ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۲
عزیز دلم
چشمانت
زیباترین پنجره های رو به زندگی است
اجازه بده
فقط اجازه بده
دوستشان داشته باشم
بپرستمشان
نمی ترسم
از سیاهی این شب تاریک
وحشتم
از تنهایی است
از نبودنت در هراسم
گذر می کنم از ثانیه ها
از دقیقه ها
گذر می کنم از تو
و فراموش می کنم خود را
تا آرام و بی صدا
میهمان ابدی هیچستان باشم
باور کن
که این سرنوشت توست
زلیخای عاشق باشی
و در یوسف زیبا رویت غرقه شوی
بمیری
به دوش می کشم
این آفتاب زرد
این برگ های سبز
باران پر ترنم نوروز
هوهوی مرغ حق
از لابلای کهنه درختان باغ ها
جان مرا دوباره جلا می دهد جلا
ای کاش باز هم
از کوه های سبز تماشا
تا موج های آبی دریا
لبریز گردد از سخن سبز سارها
ای کاش باز هم
در ساحل خزر
پا جای پای کوچک او می گذاشتم
ای کاش زنده بود پرستو