خلاصه کتاب هنر نه گفتن- بخش نخست
هنر نه گفتن
نوشته ی دیمون زاهاریادس
ترجمه ی میترا میرشکار
نشر علم
خلاصه نویسی: سید حسن کاظم زاده (کاظمینی)
بخش نخست
نه گفتن کار ساده ای نیست، به خصوص که اگر بله گفتن با روحت عجین شده باشد و مهرطلب هم باشی.
اما هر بار که اولویت های خود را به خاطر عدم توانایی در نگفتن کنار می گذارید تا دیگران را راضی کنید ذرهای از وجودتان در تنهایی به جوش می آید و با شما گلاویز می شود و بدون اینکه بدانید چرا، تحلیل می روید انرژی تان را از دست میدهید و در نهایت فکر می کنید باز هم یک قربانی شده اید.
در این کتاب، نویسنده به عنوان شخصی که در زندگی اش به عنوان یک مردم شاد کن بیشتر آسیب ها را خورده و بر آن غلبه کرده است به موارد زیر می پردازد:
یازده دلیل که تمایل داریم پاسخ مثبت بدهیم در حالی که میدانیم باید نه بگوییم.
۱۰ راهکار ساده برای رد درخواست دیگران به گونهای که با ملایمت همراه باشد.
چرا نگفتن به دیگران از شما آدم بدی نمی سازد.
بهترین راه برای تعیین مرزهای شخصی و حرفهای چیست؟
چگونه دریابید که آیا یک مردم شادکن هستید یا نه و اینکه چگونه به میزان این عادت خود پی ببرید؟
این کتاب به شما یاد می دهد که چگونه حد و مرز هایتان را مشخص کنید سر حرف خود بمانید و کاری کنید که دیگران تصمیم های شما احترام بگذارند.
بخش اول:
عادت شاد کردن آدمها
شخصی از شما کمک می خواهد، آیا بلافاصله تمام کار و گرفتاری خود را کنار می گذارید و پاسخ مثبت می دهید؟
آیا از اینکه مدام اولویتهای دیگران را به اولویتهای خود ترجیح می دهید احساس بدبختی، فشار و خستگی می کنید؟
نه گفتن به دیگران یکی از مهمترین مهارت هایی است که می توانید در خود پرورش دهید.
این کار شما را رها می کند تا علایق شخصی و حرفه ای خود را دنبال کنید.
نه گفتن بهرهوری تان را شکوفا میکند، روابط تان را بهبود می بخشد و شما را مملو از آرامش میکند.
توانایی نه گفتن دسته خود شما می باشد اما پرورش این مهارت درربیشتر مواقع دشوار است.
هنگامی که توانایی پیدا می کنید تا با اعتماد و متانت نه بگویید و این کار را با نظم و قاعده انجام دهید متوجه تغییرات دیگران می شوید.
آنها احترام بیشتری برای شما قائل خواهند شد و ارزش بیشتری برای وقت شما در نظر می گیرند و در چشم آنها یک رهبر خواهید بود.
زندگی گذشته من به عنوان یک مردم شادکن
و اگر در دبیرستان یا کالج با من آشنا بودید متوجه می شدیدکه من برای هر کمکی آماده بودم تنها کاری که باید انجام می دادید این بود که از من بخواهید.
من با شادمانی کارهای خودم را فدای کمک به کارهای شما می کردم و این تمایل من برای بله گفتن، ناشی از عوامل متعددی بود که در بخش دیگر به تفصیل آن عوامل را بررسی خواهم کرد.
من بدبخت بودم چون صدای آهسته درون من به من میگفت به دیگران پاسخ مثبت بدهم و مرا مجبور میکرد به خودم نه بگویم و زمانی که برایم می ماند آن قدرها نبود که بتوانم خواسته های خودم را هم دنبال کنم.
به دیگران اجازه می دادم که از زمان، پول و حتی کارم در جهت علایق خود استفاده کنند و علایق خودم را نادیده میگرفتم.
بارها و بارها علایق خود را برای کمک به دیگران فدا می کردم و می دانستم این کار مرا به شدت ناراحت میکرد من کسی جز خودم را نداشتم تا سرزنش کنم.
سرانجام به جایی رسیدم که تقاضای تک تک دوستانم را بدون ملاحظه رد می کردم.
وقتی به گذشته فکر میکردم از این حرکت ناراحت میشوم چرا که عکسالعمل بسیار ناهنجاری بود که به واسطه انزجار و از خود بیزاری ام به وجود آمده و بسیار شدت داشت.
سالها تجربه و ممارست به من آموخت تا بتوانم با متانت و ملاحظه بیشتری نه بگویم.
اهمیت اولویتبندی نیازها
ما باید به نیازهای خود قبل از نیازهای دیگران توجه کنیم. ممکن است این موضوع موجب ناراحتی تان شود به خصوص اگر مدام در تلاش باشید که مورد علاقه قرار بگیرید و تمام کارهای تان در این راستا باشد.
اگر اجازه بدهید نیازهایتان برآورده شوند و در عین حال مدام به دیگران خدمت کنید، راه را به سوی انزجار و نفرت می گشاید. اگر هم در این کار مصر باشد ممکن است دچار بیماری شوید.
وقتی میگویم نیازهای خود را به نیازهای دیگران ارجح بدانید، منظورم این نیست که نیازهای دیگران را کاملا نادیده بگیرید و در هیچ شرایطی به آنها کمک نکنید. بلکه منظورم این است که در این روند از اولویت های خود دست نکشید و ابتدا به نیازهای خودتان توجه کنید.
این کار به شما آزادی می دهد تا هرگاه فرصت، نیرو و تمایل داشتید به نیازهای دیگران نیز توجه کنید.
در این حالت می توانید بدون اینکه سلامتی و خوشبختی تان را به مخاطره بیاندازید یا از دست بدهید تصمیم بگیرید و به دیگران کمک کنید.
🔲 خلاصه کتاب هنر نه گفتن-بخش نخست
ادامه دارد ...