خلاصه کتاب هنر نه گفتن- بخش سوم
هنر نه گفتن
نوشته ی دیمون زاهاریادس
ترجمه ی میترا میرشکار
نشر علم
خلاصه نویسی: سید حسن کاظم زاده (کاظمینی)
بخش سوم
فصل دوم:
چرا با نه گفتن مبارزه می کنیم
نه یکی از کوچکترین واژه های زبان است که ما از استفاده کردنش میترسیم. چرا برای گفتن "نه" اینقدر مردد هستیم؟
بیشتر ما با این باور بزرگ شده ایم که "نه" گفتن عملی بی ادبانه و خودخواهانه است و این باور به بخش مهمی از سیستم ارزشی ما تبدیل شده است.
اما نتیجه چنین دیدگاهی در زندگی چیست؟ با وجود اینکه عصبانیت، تلخکامی و انزجارمان افزایش مییابد، مدام به دیگران "بله" می گوئیم.
موانع "نه" گفتن
ما نمی خواهیم دیگران را برنجانیم
مردم در اغلب موارد از چیزهایی که نباید برنجند رنجیده خاطر می شوند.
مثلا از شنیدن کلمه نه بعد از درخواست کمک رنجیده خاطر میشوند.
شخصی از شما میخواهد زمان، توجه، و پولتان را در اختیارش قرار دهید و شما هم در کمال احترام تقاضای او را رد میکنید. عکس العمل طرف مقابل آنی نیست و بلافاصله در چهرهاش نمایان میشود.
این مسئله موجب ایجاد احساس گناه در شما میشود. در حالی که رفتن و ناراحتی که در زبان بدنش هویداست نظاره می کنید نمی توانید این احساس را که کار بدی انجام دادید از خود دور کنید.
خوب وقتی کسی واژه ی "نه" را میشنود چه اتفاقی برایش میافتد؟ آن فرد واژه نه را نوعی عدم پذیرش یا وازگی میداند. این استنباط مانند نیشی موجب میشود احساس ناامنی نموده و بلافاصله واکنش نشان دهد.
اما تا زمانی که نسبت به طرف مقابلمان احترام قائلیم با نه گفتن، مسئول بروز هیچ رنجشی در او نیستیم.
پس هیچ دلیلی ندارد که از نگفتن خود به دیگری احساس گناه کنید. شما مادامی که با مهربانی و صریح پاسخ می دهید مسئول رنجش درخواست کننده نیستید.
نمیخواهیم دیگران را ناراحت کنیم
همه ما به طور طبیعی، هنگامی که حرفی می زنیم یا کاری انجام می دهیم و پشت سرش متوجه غم و اندوه طرف مقابل میشویم از خودمان ناراحت میشویم.
احساس گناه غیرقابل توجیه است. وقتی به دیگران "نه" می گوید، شما مسئول ناراحتی آنها نیستید.
ناراحتی، ناشی از انتظارات برآورده نشده است. وقتی به دلیل مشغله زیاد و در محیط کار به درخواست کمک همکاری دیگر پاسخ منفی می دهید این موجب رنجش همکار شما خواهد شد چراکه از پیش، انتظار دیگری از شما داشت.
لذا شما باید به خودتان یادآور شوید که این تقصیر شما نیست آنچه که او را ناراحت کرده است توقع بی جایی است که ریشه در درون او داشته است و شما مسئولیتی بر عهده ندارید.
ما نمیخواهیم خودخواه جلوه کنیم
بیشتر ما دوست داریم که دیگران ما را خوب، دوست داشتنی و مثمرثمر بدانند. لذا کاری میکنیم تا اعمال ما بیانگر این مطلب باشند.
به همین دلیل هم هست که وقتی میخواهنند کمکشان کنیم به طور ناخودآگاه پاسخ مثبت می دهیم. و اگر چنین کاری نکنیم ممکن است دیگران ما را فردی خودخواه بدانند.
به این مسئله توجه کنید که ما در طول روز تعداد ساعات محدودی داریم. یعنی هر بار که به کسی پاسخ مثبت می دهیم به فرد یا کار دیگری پاسخ منفی می دهیم و هر بار که "نه" می گوییم، آزاد می شویم تا وقت و توجه خود را برای شخص یا کار دیگری صرف کنیم. با این حساب آیا "نه" گفت واقعا خودخواهانه است؟
ما دوست داریم به دیگران کمک کنیم
احساسات ما به نحوی تنظیم شده اند که هر گاه به فردی کمک می کنیم احساس خوبی در ما به وجود میآید. اما این کار می تواند اعتیاد آور باشد.
به باور بسیاری، تمایل کمک به دیگران ناشی از این است که به دیگران نشان دهیم دوستشان داریم.
در نظر بعضی دیگر، کمک به دیگران یعنی اینکه نقش شوالیه سفید را بازی کنیم و دست به کار شوید تا یک ناجی باشیم.
برای برخی دیگر هم کمک به دیگران راهی برای جبران کمبودی که در خود دارند.
سپاسگزاری و تشکری که دریافت می کنیم به ما اجازه می دهد مشکلات بزرگ شخصیتی خود را از یاد ببریم.
این انگیزه ها قابل درک هستند اما اگر آنها را کنترل نکنیم، موجب می شوند تا مدام نیاز و اولویت های خود را نادیده بگیریم.
باید به یاد داشته باشید که شما قادر به حل مشکلات همه ی افراد نیستید. همیشه آدم هایی هستند که حاضرند با شادمانی بپذیرند به آنها کمک کنند و شما مسئول خودتان و افرادی هستید که به شما وابسته اند.(مانند خانواده)
این بدان معنا نیست که هیچ گاه نباید به فردی کمک کنید در واقع بهترین راه برای کمک به دیگران در بلندمدت این است که مطمئن شوید ابتدا نیازهای خودتان برآورده شده است.
🔲 خلاصه کتاب هنر نه گفتن-بخش سوم
ادامه دارد...