ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

خلاصه کتاب هنر نه گفتن-بخش چهارم

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۵ ق.ظ

هنر نه گفتن 
نوشته ی دیمون زاهاریادس
ترجمه ی میترا میرشکار
نشر علم
خلاصه نویسی: سید حسن کاظم زاده (کاظمینی)
بخش چهارم

ما با اعتماد به نفس پایین در کشمکش هستیم

گاهی اوقات آنقدر اعتماد به نفس داریم که احساس می کنیم می توانیم دنیا را تصاحب کنیم اما بعضی وقت ها هم کاملاً احساس ناامنی می‌کنیم و احساس می‌کنیم که هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم.

این احساس عدم امنیت موجب می‌شود احساس کمبود کنیم و حتی ما را خجالت زده می کند.

درک این مطالب بسیار مهم است زیرا اجازه نمی‌دهد به دیگران نه بگوییم.

وقتی اعتماد به نفس پایینی داریم فکر میکنیم زمان ما کمتر از وقت دیگران ارزش دارد. فکر می‌کنیم که اهداف و علایق ما نسبت به اهداف و علایق دیگران در درجه دوم اهمیت قرار دارند.

لذا تعجبی ندارد دیگران را به خود ترجیح می‌دهیم و وقتی کمک ما را می خواهند به طور غریزی پاسخ مثبت می دهیم در حالی که مسئولیت هایی بر عهده داریم که باید به آن درخواست ها نه بگوییم.

ما می‌خواهیم دیگران دوستمان داشته باشند 

دوست داشته شدن آرزوی هر انسانی است و این قاعده در روح و روان هر انسانی جریان دارد.

به این ترتیب است که می‌کوشیم دیگران ارتباط برقرار کنیم تا مورد پذیرش آنها قرار گیریم.

برای همین است که اغلب اوقات وقتی باید نه بگویم پاسخ مثبت می دهیم.

یادمان باشد که اگر یاد بگیریم هدفمند و با متانت نه بگوییم قطعاً در نظر دوستان اعضای خانواده و همکارانمان بهتر جلوه خواهیم کرد و شما را به چشم یک پادری نگاه نمی‌کند.

ما می‌خواهیم ارزشمند جلوه کنیم 

تحسین شدن لذت بخش  است و همه ما دوست داریم مورد تحسین دیگران قرار گیریم.

احساس مهم بودن را دوست داریم چون موجب می‌شود حتی برای مدت کوتاهی هم که شده در نظر دیگران قدر و مقام بالا بالاتری پیدا کنیم.

اما مشکل اینجاست که این احساس می تواند سرمست کننده باشد و ما را تشویق کند مدام به دنبال فرصت هایی باشیم تا ارزشمند بودن خود را به اثبات برسانیم. 

این تمایل ما را تحریک می کند به درخواستهایی که باید نه بگوییم پاسخ مثبت دهیم.

کمک به دیگران عملی قابل احترام است اما کمک به دیگران بنا به دلایلی نادرست موجب می‌شود عادت بدی در شما تقویت شود که به واسطه آن احساس ناراحتی و رنجش کنید.

ما می‌ترسیم فرصت ها را از دست بدهیم 

آیا تا به حال پیش آمده که به رئیستان پاسخ مثبت دهید، از ترس اینکه اگر نه بگویید شما را اضافه حقوق طرفین و مسئولیت های جدید محروم می کند؟

آیا تا به حال پیش آمده به یکی از دوستانتان پاسخ مثبت دهید چون می ترسید که مبادا با نگفتن نه تجربه تلخی گریبان گیر شما شود.

این همان ترس "از دست دادن" است. همان نگران است که احساس می کنیم مبادا نتوانیم از فرصت‌ها استفاده کنیم.

ما تسلیم زورگویی احساسی می‌شویم 

شما گاه و بیگاه با افرادی مواجه می‌شود که حاضر نیستند جواب نه بشنوند.

آنها تمام تلاش خود را می کند تا مجبور شوید پاسخ مثبت بدهید و برای این کار از زورگویی احساسی استفاده می‌کنند.

زورگویی احساسی هنگامی رخ می‌دهد که شخصی موجب می‌شود طرف مقابل احساس ترس و عصبانیت یا خجالت کند.

این کار از طریق راه های مختلفی انجام می شود که عبارتند از: داد و فریاد کردن، قسم خوردن، تهدید کردن، فحاشی کردن، تحقیر کردن، طرد کردن و تهمت زدن.

افرادی که این احساسات منفی را تجربه می‌کنند به رضایت تن در می‌دهند.

در مقابل افرادی از این دست راحت ترین کار این است که جسارت تان را حفظ کنید و سر حرفتان باقی بمانید.

ما از نزاع و کشمکش بیزاریم

بسیاری از مردم با نه گفتن مشکل دارند زیرا از نزاع و کشمکش متنفرند.

آنها از مقابله بدشان می‌آید و حاضرند هر کاری انجام دهند تا مانع آن شوند.

تسلیم شدن برای اجتناب از هر گونه نزاعی این باور را در شما تقویت می‌کند که احساس تان از احساس دیگری کمتر اهمیت دارد.

یادتان باشد که سازگاری همیشه ممکن نیست چرا که مردم دارای عقاید، نیازها و تمایلات متفاوتی هستند لذا اصطکاک اجتناب‌ناپذیر است.

همچنین کشمکش ها لزوماً بد نیستند آنها فقط نشان دهنده ی نقطه نظرات ضد و نقیض هستند.

ما عادت مردم شاد کنی را پرورش می دهیم 

برای بسیاری از ما بله گفتن یک عادت ثابت و همیشگی است. هر چه بیشتر این کار را بکنیم این عادت عمیق تر می شود تا اینکه برای ما حالت غریزی پیدا می کند ما این کار را به صورت خودکار انجام می دهیم و حتی قبل از اینکه متوجه شویم این کار را انجام می‌دهیم.

این واکنش رفتاری اکتسابی است و انجام آن به عوامل مختلفی بستگی دارد.

به عنوان مثال ممکن است از کودکی یاد گرفته باشید که بله گفتن، تایید و تصدیق والدین و افراد دیگر را به دنبال دارد یا ممکن است متوجه شده باشید که بله گفتن دیگران را شاد می‌کند و به این ترتیب این کار به شما حس ارزشمندی می دهد.

حتا ممکن است در کودکی یادگرفته باشید که بله گفتن به همکلاسی ها، آنها را بیشتر ترغیب می‌کند با شما باشند و اینگونه است که ما معتاد می شویم که در جستجوی درخواست بعدی دیگران باشیم.

خوشبختانه تمایل غریزی به بله گفتن را می توان همانند هر عادت دیگری ترک کرد.

مانند همیشه راه حل این کار، برداشتن گام‌های کوچک است. به عنوان مثال در ابتدای راه توجه کنید که بلافاصله پاسخ مثبت ندهید و حتما چند دقیقه به خودتان فرصت دهید تا به درخواست‌ها و تاثیرشان بر روی کارهای آن روزتان فکر کنید.

ایجاد وقفه در پاسخ غریزی تان به شما کمک می کند تا عادت آن ضعیف شود.

پس دلایلی را بررسی کنید که تمایل پاسخ مثبت دهید آیا دلایل ارزشمند هستند؟

🔲 هنر نه گفتن
ادامه دارد...