خلاصه کتاب هنر نه گفتن-بخش پایانی
هنر نه گفتن
نوشته ی دیمون زاهاریادس
ترجمه ی میترا میرشکار
نشر علم
خلاصه نویسی: سید حسن کاظم زاده (کاظمینی)
بخش هفتم
چگونه به فامیل نه بگوئید
فامیل ها می توانند بحث کنندگان سرسختی باشند. هنگامی که چیزی از شما می خواهند(وقت، کار، پول و غیره)، غالبا تلاش زیادی به خرج می دهند تا تسلیم شوید.
آنها برای رسیدن به اهدافشان از هر گونه حربه احساسی استفاده می کنند.
نه گفتن به فامیل می تواند بسیار دشوار و ناراحت کننده باشد. آنها انتظارات بیشتری از شما دارند.
روش برخورد شما با درخواست یک فامیل چگونه است؟ آیا ابتدا به او نه گفته اید و بعد در نهایت تسلیم اصرارهای او شده اید؟ اگر چنین است در حقیقت شما به او یاد داده اید این کار را هر بار در مورد شما تکرار کند. چرا که او می داند اگر اصرار کند سرانجام پاسخ مثبت می دهید.
نخستین روش نه گفتن به بستگان این است که قوانینی ایجاد کنید که بر اساس آنها مشخص می شود مایلید چه کمک هایی را انجام دهید و مایل نیستید چه کمک هایی را بکنید.
همچنین قانونی به وجود آورید که نشان می دهد شما چه موقع کمک خواهید کرد.
برای اقوامتان روشن کنید که فقط بعد از ظهرهای شنبه قادر به کمک هستید و بقیه هفته متعلق به شما، همسر و فرزندانتان و البته کار شما است.
وقتی برای درخواست کمک تلفن می زنند اجازه دهید تلفنشان روی پیغام گیر برود. وقتی به شما ایمیل می زنند در مقابل وسوسه اینکه بلافاصله پاسخ دهید مقاومت کنید.
اگر دختر خاله تان بداند که چند روز طول می کشد تا پاسخ تلفن یا ایمیلش را بدهید، احتنال کمی دارد که برای درخواست هایی که باید بلافاصله حل شوند با شما تماس بگیرد.
این کارها انتظارات اقوام تان را از شما دوباره پایه ریزی می کند. ممکن است ابتدا رنجیده خاطر شوند. حتی ممکن است ابتدا حالت های خصمانه ای از خود نشان دهند. اما با گذشت زمان و استمرار، متوجه می شوند، که شما نوچه ای که انتظارش را داشتند نیستید.
طریقه نه گفتن به همسرتان
اگر همواره به همسر یا شریک زندگی تان پاسخ مثبت دهید، به نظر می رسد که نه گفتن مانند قدم گذاشتن در میدان نبرد است.
در روابط عاشقانه تجربه کرده ایم که پاسخ مثبت به طرف مقابل نشان دهنده ی عشق اعتماد و پذیرش طرف مقابل است.
اما آیا مفهومش این است که باید همیشه پاسخ مثبت بدهیم؟
نه گفتن به شریک زندگی مان نه تنها گاهی اوقات لازم است بلکه حتا می تواند به ارزش و اعتبار روابط مان بیافزاید.
یکی از شرایط اولیه برای داشتنرابطه ای سالم خواه این رابطه با دوستان باشد یا همکتران و اقوام این است که مرزهای مشخص شده ی درستی وجود داشته باشد.
مرزها دارای ارزش زیادی در روابط مان با همسر یا شریک زندگی مان هستند.
مرزها به ما کمک می کنند تا عزیزانمان را بهتر درک کنیم. به ما کمک می کنند تا همسر یا شریک زندگی مان را فرد منحصر به فردی بدانیم که برای خودش احساسات، خواست ها و علایق منحصر به فردی دارد.
آگاهی از مرزهای شخصی در دو جهت کارساز است. هنگامی که برای عزیزی مرز تعیین می کنید در واقع فردیت بیزاری ها علایق و نگرش های شخصی خود را انتقال می دهید.
حفظ این مرزها که نشان دهنده ی عمل تان بر اساس عقایدتان است مورد احترام قرار می گیرد. و این احترام تمایل سوء استفاده های احساسی یا اغوای تان را کاهش می دهد.
نخستین گام برای اینکه یاد بگیرید نه بگوئید این است که بیزاری ها، عقاید و نگرش هایتان را برای همسرتان مشخص کنید.
فرض کنید از کنسرت های شلوغ و پرهیاهو بدتان می آید گوش تان را آزار می دهد و نگران سلامتی تان هستید.
فرض کنید همسرتان از شما می خواهد با او به یک کنسرت خیلی بزرگ و پرهیاهو بروید.
شما می توانید پاسخ دهید: ممنون از دعوتت. اما ترجیح میدهم که نیایم. از این جور کنسرت ها خوشم نمی آید.
طریقه نه گفتن به فرزندانتان
نه گفتن به فرزند کار دشواری است. شما به عنوان پدر یا مادر دوست دارید فرزندانتان شاد باشند و احساس رضایت کنند.
به همین دلیل اغلب اوقات بیش تر از حد مورد لزوم به درخواستشان پاسخ مثبت می دهید.
ما دوست مداریم که دوستان یا اعضای خانواده ی ما فکر کنند سخت گیر هستسم و دوست نداریم در اجتماع هم ناظران و رهگذران فکر کنند افرادی مستبد و انعطاف ناپذیر هستیم.
به همین دلیل وقتی ترجیح می دهین که نه بگوییم، پاسخ مثبت می دهیم.
کودکان به سرعت یاد می گیرند چگونه به خواست خود برسند. بسیاری از آنها می فهمند که بسیاری از سوء استفاده ها و حیله های احساسی اگر در زمان مناسب به کار برده شوند می توانند نه را به بله تبدیل کنند.
اینک به این مثال توجه کنید
بچه: می توانم شب با سارا باشم؟
پدر یا مادر: نه
بچه: تو هیچ وقت نمی گذاری به من خوش بگذره! بعضی وقت ها آنقدر عصبانی ام می کنی که می خواهم جیغ بکشم.
پدر یا مادر: باشه بداخلاقی نکن. می توانی شب با سارا باشی.
تسلیم شدن به کودک می آموزد که وقتی نه می گوئید حرف آخرتان نیست.
فرزندتان ممکن است قادر باشد عقیده تان را تغییر دهد. وقتی یکبار این کار انجام شود از فرزندتان انتظار داشته باشید که برای رسیدن به هدفش سماجت به خرج بدهد و اصرار کند.
نه گفتن به کودکان به آنها می فهماند که چه کارهایی را اجازه دارند انجام دهند و چه کارهایی را نمی توانند انجام دهند و بر اساس همین حد و مرز ها انتظاراتشان شکل می گیرد.
اگر می خواهید کنترل خود را به تثبیت برسانید و کاری کنید که فرزندانتان تصمیمات شما را بپذیرند باید ناراحتی شان را به جان بخرید. پس به آنها بیاموزید که وقتی تصمیمیمی گیرید تغییری در آن وجود ندارد.
در ادامه نویسنده شیوه نه گفتن به همکاران، رئیس، مشتری ها، غریبه ها، و خودتان را در فصل های مختلف مورد بررسی قرار داده که در اینجا برای حفظ حقوق ناشر از بیان آن ها چشم پوشی می کنیم.
همچنین از اینکه در این مدت همراه من بودید از شما سپاسگزارم.
بزودی در یک فایل صوتی نظر خودم را درباره دو کتاب خلاصه شده از زاهاریادس یعنی هنر نه گفتن و فرمول برنامه ریزی ارائه خواهم نمود.
به زودی خلاصه ای از آخرین کتاب منتشر شده از زاهاریادس در ایران با نام زندگی ات را ۲۰/۸۰ کن را در همین جا منتشر خواهم کرد.
همچنین جزوه ای چهل صفحه ای از طریق ایمیل دریافت کرده ام که بخش هایی از آن مقاله را بصورتی خلاصه به همراه تحلیلی و بررسی در وبلاگ ناسوت منتشر خواهم کرد.
هنر نه گفتن
دیمون زاهاریادس
نشر علم
میترا میرشکار
پایان