ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

۷۰ مطلب با موضوع «اندیشه» ثبت شده است

این ها، بخش های قابل انتشار یکی از مکاتبات من در شبکه اجتماعی واتس آپ است.

سید حسن کاظم زاده

... تو انگار چیزی رو که من میگم نمی گیری؟

زبان فارسی اینجوریه. می دونی چرا؟ چون زبان گفتاره نه زبان نوشتار

زبان فارسی میگن شیرینه که؟

بله شیرینه. ولی زبان گفتاره و در زبان های گفتار متکلم و مخاطب باید رو در روی هم باشند و همدیگر رو ببینن. تا با کمک زبان بدن منظورهاشون رو به همدیگه منتقل کنند.

اینم یه حرفیه و من بهش فکر نکرده بودم.

هیچ معنایی در زبان فارسی قابل انتقال به غیر نیست. در واقع در این زبان شلخته و بی در و پیکر، نوشتن ابهام زاست و به ویژه نوشتن در شبکه های اجتماعی بیش از حد باعث ابهام می شه. و ابهام هم موجب دو چیز می شه: اختلاف و اضطراب

  • سید حسن کاظم زاده

"این ها، بخش های قابل انتشاری از مکاتبات من هستند در واتس آپ"

سید حسن کاظم زاده

اما به نظر من، در دوران گذار هم که باشیم باید ظرفیت نشون بدیم

منظورت از ظرفیت چیه دقیق بگو. چیزهاییه که ما رو در ذهنمون به جنگیدن وا میداره؟!!! این ها صرفا ارزش ابزاری دارند نه ارزش غایی.

اینکه ظرفیت چیه رو چرا همیشه من باید تعریف کنم من که به مرگ معنا در واژگان باور دارم. ما واژگان خلق شده توسط طبقه حاکمه که توسط دستگاه تبلیغاتی اش به خورد ما داده می شه رو می پذیریم و می بلعیم. بی آنکه یک بار به معناهای مندرج در آن فکر کنیم.

یعنی جامعه به سمت و سویی بره که ما نباید بریم سنگ روی سنگ بند نمی شه.

مگر در جوامعی که روی ارزش ها و هنجارهاشون بازاندیشی کردند سنگ روی سنگ بند نیست؟!

  • سید حسن کاظم زاده

"این ها، بخش های قابل انتشاری از مکاتبات من هستند در واتس آپ"

سید حسن کاظم زاده

... امروز رفته بود آندوسکوپی. دیشب گفتم نرو هیچی نیست.

خوب نتیجه اش رو کی میدن.

هیچی نیست.دکتر گفته که هیچی نیست. آندوسکوپی آدم رو زخمی و اوراق می کنه من خودم تجربه اش رو دارم. با اینکه بهش گفتم نرو رفت و 350000 تومان هم هزینه کرد و نتیجه ای هم نگرفت. عیبی نداره باز خدا رو شکر که خیالش راحت شد ولی میگه کمی درد گلو دارم.

می بینی تو خودتم رفتی دکتر اونم چند بار و آخرش یک اکو کاردیوگرافی از قلبت گرفتن و گفتن چیزیت نیست. این دردها ریشه در توهمات ما داره و محصول ترس های ماست.

اونم باید تغذیه و اعصابش رو بهتر کنه و این کاملا طبیعیه. نقطه ضعف شما توی شکمتونه باید خورد و نگران نبود. و برای تسلط بر نگرانی راه های مختلفی هست از جمله ورزش و موسیقی و مطالعه و استفاده از دانش تکنولوژی فکر و بعدش هم از همه مهمتر قرصه.

  • سید حسن کاظم زاده

 1. من برای پاسارگاد، قبر کورش و هر چیز دیگری که ممکن است به تقابل دولت-ملت در ایران بیانجامد اهمیت می دهم. اما از منظری دیگر، سد سیوند یا گتوند را، از آنجا که به کشاورزان منطقه اجازه ادامه بقاء و حیات می دهد، بر مقبره ای که استخوانهای میّتش، قرنها پیش، توسط جویندگان گنج به غارت رفته ترجیح می دهم.

تمامی آنچه که کورش را در نظرمان بزرگ نموده، کتیبه ی استوانه ای شکل، درب و داغون و رنگ و رو رفته ای است که حامل یکی از آخرین پیامهای این فاتح بزرگ است.

برای اینکه بدانیم این شاهنشاه محترم، چقدر به آنچه گفته پایبند است کافی است که این پیام را در کنار لشگرکشی های بی حد و مرز این بزرگمرد تاریخ بگذاریم تا دریابیم که این بابا برای ملل دیگر همان نقشی را ایفاء نمود که چنگیز خان در به در شده برای ما ایفاء کرد. درست مثل جورج بوش صغیر که در ظاهر دم از آزادی بیان، حقوق بشر و دموکراسی و مبارزه با تروریسم می زند ولی در عمل آب به آسیاب حکومتهای خودکامه عرب و غیر عرب می ریخت و به بهانه های واهی، تا می تواند جنگ و دعوا به راه می انداخت.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ مقدمه و پیش درآمد قرار گرفتن یک هرمنوسین در موقعیت مکالمه آن است که از پیش احتمال درستی دیدگاه مخاطب خود را پذیرفته و مهم تر اینکه احتمال وجود بخشی از حقیقت در نزد مخاطب را فرض بداند.

£ گفتگوی متن و مفسر بر دو پایه استوار است: اول آن که بپزیریم که متن حرفی برای گفتن دارد و می تواند پاسخگوی بخشی از پرسش های مفسر باشد. و دوم اینکه همه معانی و واقعیت ها نزد مولف نیست و مفسر با اطلاعاتی که نزد خود دارد می تواند واقعیت ها و معانی را که حتا مولف از آن بی خبر است کشف کندو پاسخ هایی را از متن استخراج نماید که در روزگار پیش از مفسر دیگران از آن بی خبر بوده و حتا روح مولف هم از آن آگاه نیست.

£ در برخونش متن تنها سوژه است که فعال است و ابژه یا همان متن در سکوت محض و مطلقی به سر می برد و مشارکتی در فرایند فهم ندارد. اما بر خلاف این دیدگاه، گادامر فرایند برخوانش - موقعیت مکالمه - را فرایندی دو سویه و بده بستانی می داند.

£ گادامر، پرسش را زیربنای شناخت و فهم می داند و معتقد است که ابتدا باید پرسشی داشت و آنگاه به سراغ متن رفت و شناخت ما از متن به شدت وابسته به پرسش ما از متن است. این پرسش های ما هستند که به شناخت ما از متن جهت و سمت و سو می دهند. او فهم را وابسته به پرسش ما و پرسش های ما را امری عصری می داند که با زمانه و زمینه ای که ما در آن زندگی می کنیم در ارتباط است.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ هایدگر برای شناخت، به جای آنکه خود را در کنار دیگری یا دیگری را در کنار خود قرار دهد به شناخت جایگاه انسان در هستی تاکید می کند و پرداختن به مقوله بودن در جهان را به بودن در میان آدمیان مقدم می داند و آن را زمینه و مقدمه شناخت درست تر انسان از خود و ماهیتش دانسته و آنرا زمینه ساز فهم های دیگر می داند. و معتقد است که بدون چنین شناخت کاملی که انسان از خود با بودن در هستی به دست می آورد نمی توان به هیچ شناخت و معرفت حقیقی دست یابد.

£ برداشت هایدگر از انسان برداشتی غریب است. او انسان را موجودی پرتاب شده در هستی می داند که در صحنه ای از وجود در نقطه ای از آن فرو می افتد بی آنکه در افتادن در آن نقطه ی خاص دخالتی داشته باشد. این گونه است که ما با افتادن در نقطه ای زمانی - مکانی از هستی در بستر خاصی از فهم افتاده ایم و در همان بستر شروع به فهم می کنیم و آن بستری که بدان سو پرتاب شده این پیش فهم ما در فهم های ما خواهد بود.

£ هایدگر، انسان را زبان می داند و زبان هر چیزی است که می تواند معنایی را در خود و با خود حمل نماید.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ هر متنی حامل جلوه های شخصیتی نویسنده و ویژگی های اجتماعی جامعه است که در آن تولد یافته چه آفرینش گر متن بدان واقف باشد و چه از آن غافل باشد.

£ هوسرل بر آن بود که ما نمی توانیم به روان افراد وارد شویم و به پیچیده گی ها و امور موجود در روان افراد پی ببریم جز با بررسی امور عینی مربوط به فرد. به عنوان مثال ما با پریشان ظاهری و نرسیدن به بهداشت و ظاهر به یک وضعیت روانی خاص در افراد پی می بریم وگرنه راه دیگری برای کاوش در روان افراد نداریم. این امر به دیلتای این امکان را داد تا وقتی در تحلیل متن می خواست به روانکاوی مولف بپردازد بر این نکته تاکید کند که این وضعیت روانی با توجه به عملکرد ها، انتخاب ها و ... قابل فهم و شناسایی است. پس باید برای فهم متن به نوع زندگی نمودن مولف نیز باید توجه نمود. یعنی ما قادر به فهم و درک معنا در آثار فردی چون حافظ نیستیم مگر اینکه به لایه های روانی این فرد نزدیک شده و دست یابیم و برای این نزدیکی نیز راهی نداریم جز اینکه ببینیم این حافظ چگونه می زیسته یعنی نمود عینی روان حافظ چگونه بوده است. حالا ما باید به کدامیک از نمود های روانی توجه کنیم. دیلتای می گوید آن نمود های روانی که خود بدان ها التفات داشته و یا قصد انها را داشته نه آنکه در موقعیتی استثنایی مانند مرگ والدین از خود بروز می داده است.

  • سید حسن کاظم زاده