ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

۷۰ مطلب با موضوع «اندیشه» ثبت شده است

بالانوشت:

این نوشته، متن پیاده شده ی سخنانی است که طی جلسات مختلف ارایه و پس از مدتی جمع آوری و به این شکل آماده شده است.

سید حسن کاظم‌زاده

گادامر، دیالوگی میان متن و مفسر

 

همانطور که گفتیم، هایدگر ساحت و گستره‌ی هرمنوتیک را، از روش‌شناسی به وجودشناسی و انسان‌شناسی تغییر داد. او در هرمنوتیکِ فیلسوفانه‌ی خود چنان غوطه‌ور شد که دیگر فرصت نیافت از آن به ساحل معرفت شناسی و متدولوژی بازگردد و از ماحصل مطالعات خود برای طرح یک هرمنوتیک عملیاتی در فهم متون بهره‌مند گردد.

اما پس از او گادامر تلاش کرد تا آموزه‌های فلسفی- هرمنوتیکی هایدگر را وارد عرصه‌های روش‌شناختی و معرفت‌شناختی نماید و از انسان شناسی و وجود شناسیِ هایدگر به روش‌شناسی و معرفت‌شناسی جدیدی در فهم متن دست یابد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۱۰
  • سید حسن کاظم زاده

بالانوشت:

این نوشته، متن پیاده شده ی سخنانی است که طی جلسات مختلف ارایه و پس از مدتی جمع آوری و به این شکل آماده شده است.

سید حسن کاظم‌زاده

هایدگر، هستی به مثابه متن

 

نمی‌دانم که چرا هرگاه در فلسفه یا در هرمنوتیک، سراغم به هایدگر می‌افتد عجز، ناتوانی، خضوع و خشوع در برابر این روح بزرگ وجودم را تماماً در بر می‌گیرد. نمی‌دانم، شاید دیگران نیز همچون من بدلیل زبان و ادبیات نامأنوس در فلسفه‌یِ هایدگر، همین حس و حال را نسبت به او و فلسفه‌اش دارند. جالب اینجاست که تاکنون، تنها یک‌دهم(بیست جلد) از آثار باقی‌مانده از او منتشر شده‌ و از این مقدار نیز اندک تعدادی به زبان پارسی برگردانده شده‌اند.

این امر تأثیر فراوانی در شناخت ناقص تمامی ما از هایدگر و فلسفه‌یِ او داشته است چنانکه می‌توان ادعا نمود شاید تمامی فلسفه‌های غربیِ پس از هایدگر، در پی برداشتهای غلط، نادرست و یا ناقص اربابانش از هایدگر پدید آمده باشد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۱۰
  • سید حسن کاظم زاده

بالانوشت:

این نوشته، متن پیاده شده ی سخنانی است که طی جلسات مختلف ارایه و پس از مدتی جمع آوری و به این شکل آماده شده است.

سید حسن کاظم‌زاده

دیلتای و بسط هرمنوتیک از متن به علوم انسانی

دیلتای، هرمنوتیک را از حوزه‌یِ صرفا متن، به ساحت تمام علوم انسانی کشانده و بدین‌گونه آنرا گسترش داد و زمینه‌ای را فراهم ساخت تا این مباحث، به وسیله‌ی هایدگر به ساحت هستی شناسی نیز کشیده شود.

اینکه چرا دیلتای تاریخ را بصورت عنصری محورین به مباحث هرمنوتیکی خود وارد ساخت به شرایط زمانه و سرزمین آنروز آلمان باز می‌گشت. چرا که در آن روزگار، اندیشه‌های تاریخ‌گرایانه‌یِ هگل، برتمامی حوزه‌های فکری آنروزِ آلمان و حتا اروپا مستولی شده و همه اندیشه‌های فلسفی و علوم انسانی، به نحوی از این دیدگاههای تاریخ‌گرایانه بهره‌مند شده بودند و یوغِ هگل و اندیشه‌های هگلی به شدت بر گردن متفکران آلمانی جای گرفته بود. از طرف دیگر تاریخی‌نگری دیلتای واکنشی بود بر علیه دیدگاههای رایج پوزیتویستها که علوم انسانی را غیر اصیل و اثبات ناپذیر می‌دانستند.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۱۰
  • سید حسن کاظم زاده

بالانوشت:

این نوشته، متن پیاده شده ی سخنانی است که طی جلسات مختلف ارایه و پس از مدتی جمع آوری و به این شکل آماده شده است.

سید حسن کاظم‌زاده

تاریخِ هرمنوتیک و اندیشه‌یِ هِرمُنُوسییَن‌ها

رامباخ و نهادهایِ هرمنوتیکیِ قدسی

گفتیم که پیدایشِ هرمنوتیکِ کلاسیک، به قرن هفده میلادی بازمی‌گردد و در سالِ 1723 میلادی، هرمنوتیکِ کلاسیک، با تألیف کتابی با عنوان "نهادهایِ هرمنوتیکیِ قدسی" گام به عرصه‌یِ وجود نهاد و این، آغاز راه بود.

"رامباخ" در این کتاب، بر "اصلِ انطباق" پافشاری کرد و مدعی شد، فهم بشری قابل انطباق با معنایِ مندرجِ در متن می‌باشد. و مراد وی از انطباق، انطباقِ تفسیرِ مخاطب، با معنایِ مندرج توسط مؤلف در متن بود.   

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۳
  • سید حسن کاظم زاده

بالانوشت:

این نوشته، متن پیاده شده ی سخنانی است که طی جلسات مختلف ارایه و پس از مدتی جمع آوری و به این صورت آماده شده است.

سید حسن کاظم‌زاده


عجزِ ذاتیِ عقلِ بشری، در مواجهه با مائده هایِ آسمانی

 

بطور قطع، همه ما در طول زندگانیِ خود، صفحاتی از یک کتاب را ورق زده، و یا در نمایشگاه‌هایِ مختلف، شاهد آثار بسیار زیبای هنری بوده ایم. و بطور حتم، ذهنمان، ناخودآگاه به تکاپو افتاده‌ تا به معناهای مندرج در متن دست یافته، و آنها را فهم نماید.

اما، آیا تاکنون خود را در معرضِ این پرسشِ بنیادین قرارداده‌اید، که تا چه حد به معنایِ حقیقیِ مندرج در متن نزدیک شده و یا نیتی که مؤلف، در هنگام خلق اثری در ذهن داشته را فهم نموده‌ایم؟ و آیا آن چیزی که ما از "متن" یا "اثر" فهم نموده‌ایم، همان چیزی است که در متن مندرج بوده و مؤلف در ذهن خود آنرا مد نظر قرار داده و درصدد انتقالش در قالب عبارات، کلمات، نوشته‌ها و آثار هنری به ما به عنوان مخاطب بوده است؟ و آیا اصلا امکان انطباق ذهن بشری با "معنای مندرج در متن" ممکن است یا فهم متن مدعایی بیش نیست؟

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۱
  • سید حسن کاظم زاده

بالا نوشت:

این سطور بخش های قابل انتشار مطالبی است که بر حاشیه کتاب "مارکس و آزادی"نوشته تری ایگلتون نوشته ام.

در ایران، شاید به ظاهر تغییری در شکل تولید رخ داده باشد اما این تغییر، تنها در لایه های ظاهری اتفاق افتاده وگرنه تفاوتی میان روابط تولید از دوران قاجار تاکنون مشاهده نمی شود. و اقتصاد، شکلی جدید از تیول داری است.

*

آنجا که به جای اصالت دادن به فرد، به چیزی موهوم به نام جامعه اصالت و اولویت داده می شود دیکتاتوری در قرینه است.

*

ما در "وضع" محقق می شویم و وضع شرایطی است که ما را در بر گرفته و رقم می زند.

*

جامعه توده وار جامعه ای در معرض دیکتاتوری است.

*

سوسیالیسمی که از مناسبات یک جامعه لیبرال سرمایه داری بیرون می آید با سوسیالیسمی که از جامعه ای فئودال بیرون می آید در هدف، روش و ابزارها تفاوتی بنیادین دارد. خودآگاهی طبقاتی که منبع بزرگ حرکت های کارگری و سوسیالیستی است تنها در جامعه ی سرمایه داری که از حداقل آزادی های مدنی برخوردار است شکل می گیرد.

*

"کار"ی که به خاطر کسب ثروت یا به دست آوردن هزینه زندگی انجام می شود بردگی است. کار چیزی است که برای به فعلیت درآمدن قوای درونی و استعداد هایمان انجام شود.

*

تنها در جامعه ای بورژوازی است که باغ از باغ بودن در می آید و به کالا و سرمایه تبدیل می گردد و ورزش به جای فعالیتی برای سلامتی بیشتر، به فعالیتی اقتصادی فروکاسته می شود.

*

... جوهره ی دموکراسی، نه تعدد انتخابات برگزار شده، که آزادی است. و مراد از آزادی، آزادیِ مخالف منتقد است و اگر در شرایطی غیر دموکراتیک هزار انتخابات هم برگزار شود نمی توان دولت برآمده از آن را دولتی دموکراتیک دانست.

*

انسان در جامعه ی سرمایه داری، عینکی بر چشم دارد که همه چیز را از ورای آن کالا می بیند و با همه چیز و همه کس، مراوده ای کالایی دارد.

*

امروز انسان بودن ما زیر سوال رفته و جای خود را به کارمند و کارگر و قصاب و ... بودن داده است.

*

همه چیز در جامعه ی بورژوازی، به شدت اقتصادی می شود. سلامت را نگاه کنید که چگونه به ابزاری برای تجارت و سود آوری تبدیل شده است.

*

سرمایه داری، انسان، طبیعت و روابط انسانی را از این منظر که باید مفید و سود آور باشند می نگرد و اینگونه آنها را به غیر خودشان تبدیل می کند. باغ از ابتدا ابزار تفرج و ارتزاق بود ولی حالا تبدیل به کالایی سودآور شده که در هر دست چرخیدنش در بازار بدون در نظرگرفتن تفرج گاه بودن و یا میوه هایش، سودی هنگفت را به طرفین معامله می رساند. همچنین خانه به جای آنکه محل عیش و آرامش باشد تبدیل به کالایی سرمایه ای شده و ارزش مبادله ای پیدا کرده است. مارکس درصدد است تا با الغای سرمایه داری، چنین وضعی را دگرگون سازد.

*

جنبش های دهقانی در آمریکای لاتین و آسیای شرقی، جنبش هایی اصالتا سوسیالیست نیستند. آنها یا داری رنگ و لعاب کمونیستی بودند و یا تحت تاثیر امپریالیسم روسی پدید آمدند.

*

آنها که تاریخ ناشناسانه به دنبال "جهش تاریخی" بودند بزرگترین دیکتاتوری ها را ساختند. آنها بودند که کاغذ دیواری سوسیالیسم را بر دیواره ی دیکتاتوری های خود کشیدند. هدف آنها صرفا حکومت کردن بود از همین رو طاقت صبر کردن نداشتند. آنها از سوسیالیسم، طبقه کارگر و... صرفا استفاده ای ابزاری کردند و آن واژگان را تفسیر به رای و مصادره به مطلوب نمودند.

*

در زمان رکود اقتصادی اخیر آمریکا،شاهد خیزش جنبش هایی چون 99 درصد یا وال استریت بودیم. این جنبش ها، هرچند حالتی ادواری دارند اما در نهایت، نفس سرمایه داری را به شماره خواهند انداخت.

*

سوسیالیسم اندیشه ای پساسرمایه دارانه است وضعی است که پس از لیبرال سرمایه داری آمده و آلترناتیو آن است اما با ارزش های آن بیگانه نیست.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۶
  • سید حسن کاظم زاده

بالانوشت:

این نوشتار، متن پیاده شده سخنانی است که در تابستان سال گذشته، در جمعی صمیمی از دوستان همفکر ارایه شده و طبیعی است که بنا به شرایط موجود، بخش هایی از آن ، کوتاه شده است.

مقدمتا عرض می کنم که متاسفانه شرایط فکری جامعه ما به سویی رفته که در ظاهر، مذهب، تنها نیرویی است که در مقابل فمنیسم قرار دارد. لذا هرگونه انتقاد از فمنیسم و قرائت رایج از آن، موجب قرار گرفتن در دسته مخالفان مذهبی فمینیسم خواهد بود.

مساله زن از منظر دین و حاکمیت در ایران، پاسخ هایی دارد که در بحث امروز ما نمی گنجد و امید که در فرصتی دیگر، بتوان به آنها پرداخت. اما به نظر من، از ابعاد دیگری نیز می توان به مساله فمینیسم نگریست:

1. یکی از آفات فمینیسم این است که داعیان آن، آنقدر آن را خاص می کنند که عملا از دسترس بخش قابل توجهی از زنان خارج می شود. حال آنکه اندیشه ای تاثیرگذار و قادر به بسیج نمودن توده هاست که بتواند بخش قابل توجهی از مردم را پوشش دهد. اینکه ما دقیقا قرائتی سوئدی و لائیک از فمینسیم ارایه دهیم علاوه بر برانگیختن حساسیت ها نسبت به آن، هزینه دست یابی به آن را افزایش داده و از سوی اکثریت جامعه پس زده خواهد شد.

2. یکی دیگر از آفات این است که مرد را الگو قرار می دهد و سعی دارد که زن را بر اساس این الگوی مردانه سامان داده و صورت بندی کند. این، به معنای تبدیل زن به مرد و جدا نمودن او از ساختار زنانه است. این یک نوع از خود بیگانگی و الینه شدن یک جنسیت در جنسیت دیگر است.

به نظر من، آنچه که زنان بیش از پیش بدان نیازمندند نه ادغام در جنسیت و شخصیتی مردانه، بلکه به رسمیت شناخته شدن در قالبی زنانه است.

3. انسان در جامعه بورژوازی و حاکمیت های لیبرال سرمایه داری  - که شکل ناقص و عجیبی از آن در ایران نیز حضور دارد- به کالا تبدیل می شود. این هم شامل زن و هم شامل مرد می شود. حال در این شرایط چه گلی بر سر مردان زده شده که بر سر زنان زده نشده باشد.

4. برای پرداختن به مساله زن و زنانگی ابتدا باید شرایطی را که انسان را به کالا بدل نموده برداشت و آنگاه است که مساله فمنیسم خود به خود حل و فصل می گردد.

حل مساله زن در جامعه ی سرمایه داری ناممکن است و هر فعالیتی که در این راه تحقق پذیرد منجر به بردگی مضاعف زنان در جامعه خواهد بود. این مانند آن است که زنان را از چاله تفکرات سنتی درآوریم و در چاه بیافکنیم که انتهایش تبدیل زن به کالا و برده برای سرمایه داری می باشد...

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۳
  • سید حسن کاظم زاده