ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

 1. من برای پاسارگاد، قبر کورش و هر چیز دیگری که ممکن است به تقابل دولت-ملت در ایران بیانجامد اهمیت می دهم. اما از منظری دیگر، سد سیوند یا گتوند را، از آنجا که به کشاورزان منطقه اجازه ادامه بقاء و حیات می دهد، بر مقبره ای که استخوانهای میّتش، قرنها پیش، توسط جویندگان گنج به غارت رفته ترجیح می دهم.

تمامی آنچه که کورش را در نظرمان بزرگ نموده، کتیبه ی استوانه ای شکل، درب و داغون و رنگ و رو رفته ای است که حامل یکی از آخرین پیامهای این فاتح بزرگ است.

برای اینکه بدانیم این شاهنشاه محترم، چقدر به آنچه گفته پایبند است کافی است که این پیام را در کنار لشگرکشی های بی حد و مرز این بزرگمرد تاریخ بگذاریم تا دریابیم که این بابا برای ملل دیگر همان نقشی را ایفاء نمود که چنگیز خان در به در شده برای ما ایفاء کرد. درست مثل جورج بوش صغیر که در ظاهر دم از آزادی بیان، حقوق بشر و دموکراسی و مبارزه با تروریسم می زند ولی در عمل آب به آسیاب حکومتهای خودکامه عرب و غیر عرب می ریخت و به بهانه های واهی، تا می تواند جنگ و دعوا به راه می انداخت.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها را بر حاشیه ی کتاب "عقلانیت و معنویت" نوشته ام و اینک به این شکل منتشر می شوند.

* مخالفان فلسفه ی اسلامی دو گروه اند:اسلام ستیزانی که از دین بیزارند و می پرسند که مگر اسلام فلسفه هم دارد؟!!! و متعصبینی که معتقدند که اسلام همان است که از طریق وحی نازل شده و ما فلسفه ی اسلامی نداریم و تمامی فلسفه را ترّهاتی یونانی می پندارند. گروه نخست اسلام را دست کم می گیرد و آن را دارای شانی فلسفی نمی دانند. و دومی با برابر نهادن فلسفه و وحی، فلسفه را راه و روشی انحرافی دانسته و اسلام را از آن مبرّا می داند.

* بر اساس نظر دکتر دینانی، فلسفه اسلامی فلسفه ای برآمده از متن دین و آموزه های وحیانی نیست ولی وحی یکی از موضوعات آن است. فلسفه ابزاری است که در جهان اسلام به کار گرفته می شود و تمدن اسلامی لبریز بود از مفاهیمی دینی. این گونه مفاهیم دینی و فلسفی، در یکدیگر ممزوج شده و فلسفه اسلامی را شکل داده اند.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ مقدمه و پیش درآمد قرار گرفتن یک هرمنوسین در موقعیت مکالمه آن است که از پیش احتمال درستی دیدگاه مخاطب خود را پذیرفته و مهم تر اینکه احتمال وجود بخشی از حقیقت در نزد مخاطب را فرض بداند.

£ گفتگوی متن و مفسر بر دو پایه استوار است: اول آن که بپزیریم که متن حرفی برای گفتن دارد و می تواند پاسخگوی بخشی از پرسش های مفسر باشد. و دوم اینکه همه معانی و واقعیت ها نزد مولف نیست و مفسر با اطلاعاتی که نزد خود دارد می تواند واقعیت ها و معانی را که حتا مولف از آن بی خبر است کشف کندو پاسخ هایی را از متن استخراج نماید که در روزگار پیش از مفسر دیگران از آن بی خبر بوده و حتا روح مولف هم از آن آگاه نیست.

£ در برخونش متن تنها سوژه است که فعال است و ابژه یا همان متن در سکوت محض و مطلقی به سر می برد و مشارکتی در فرایند فهم ندارد. اما بر خلاف این دیدگاه، گادامر فرایند برخوانش - موقعیت مکالمه - را فرایندی دو سویه و بده بستانی می داند.

£ گادامر، پرسش را زیربنای شناخت و فهم می داند و معتقد است که ابتدا باید پرسشی داشت و آنگاه به سراغ متن رفت و شناخت ما از متن به شدت وابسته به پرسش ما از متن است. این پرسش های ما هستند که به شناخت ما از متن جهت و سمت و سو می دهند. او فهم را وابسته به پرسش ما و پرسش های ما را امری عصری می داند که با زمانه و زمینه ای که ما در آن زندگی می کنیم در ارتباط است.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ هایدگر برای شناخت، به جای آنکه خود را در کنار دیگری یا دیگری را در کنار خود قرار دهد به شناخت جایگاه انسان در هستی تاکید می کند و پرداختن به مقوله بودن در جهان را به بودن در میان آدمیان مقدم می داند و آن را زمینه و مقدمه شناخت درست تر انسان از خود و ماهیتش دانسته و آنرا زمینه ساز فهم های دیگر می داند. و معتقد است که بدون چنین شناخت کاملی که انسان از خود با بودن در هستی به دست می آورد نمی توان به هیچ شناخت و معرفت حقیقی دست یابد.

£ برداشت هایدگر از انسان برداشتی غریب است. او انسان را موجودی پرتاب شده در هستی می داند که در صحنه ای از وجود در نقطه ای از آن فرو می افتد بی آنکه در افتادن در آن نقطه ی خاص دخالتی داشته باشد. این گونه است که ما با افتادن در نقطه ای زمانی - مکانی از هستی در بستر خاصی از فهم افتاده ایم و در همان بستر شروع به فهم می کنیم و آن بستری که بدان سو پرتاب شده این پیش فهم ما در فهم های ما خواهد بود.

£ هایدگر، انسان را زبان می داند و زبان هر چیزی است که می تواند معنایی را در خود و با خود حمل نماید.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ هر متنی حامل جلوه های شخصیتی نویسنده و ویژگی های اجتماعی جامعه است که در آن تولد یافته چه آفرینش گر متن بدان واقف باشد و چه از آن غافل باشد.

£ هوسرل بر آن بود که ما نمی توانیم به روان افراد وارد شویم و به پیچیده گی ها و امور موجود در روان افراد پی ببریم جز با بررسی امور عینی مربوط به فرد. به عنوان مثال ما با پریشان ظاهری و نرسیدن به بهداشت و ظاهر به یک وضعیت روانی خاص در افراد پی می بریم وگرنه راه دیگری برای کاوش در روان افراد نداریم. این امر به دیلتای این امکان را داد تا وقتی در تحلیل متن می خواست به روانکاوی مولف بپردازد بر این نکته تاکید کند که این وضعیت روانی با توجه به عملکرد ها، انتخاب ها و ... قابل فهم و شناسایی است. پس باید برای فهم متن به نوع زندگی نمودن مولف نیز باید توجه نمود. یعنی ما قادر به فهم و درک معنا در آثار فردی چون حافظ نیستیم مگر اینکه به لایه های روانی این فرد نزدیک شده و دست یابیم و برای این نزدیکی نیز راهی نداریم جز اینکه ببینیم این حافظ چگونه می زیسته یعنی نمود عینی روان حافظ چگونه بوده است. حالا ما باید به کدامیک از نمود های روانی توجه کنیم. دیلتای می گوید آن نمود های روانی که خود بدان ها التفات داشته و یا قصد انها را داشته نه آنکه در موقعیتی استثنایی مانند مرگ والدین از خود بروز می داده است.

  • سید حسن کاظم زاده

این ها، نوشته های من هستند که بر حاشیه ی کتاب "مبانی کلامی اجتهاد" نوشته ام و اینک پس از سال ها به این شکل منتشر می شوند.

£ آیا آیات قرآن، توسط خداوند و بر اساس این نکته تدوین شده اند که معنایی خاص را نمایان کنند. آیا بشر به عنوان مخاطبان قران می تواند معانی دیگری که در ظاهر با معنای اصلی و اولیه در تضاد نیست را اراده نماید.

£ اگر به زنده بودن قرآن و دینامیزم آن باور داشته باشیم، در آن صورت، کار ما این خواهد بود که ببینیم قرآن در مواجهه با رخداد های گذشته چه پاسخی داده و  به نیازها و سوالات امروز چه پاسخی خواهد داد. آیا ما می توانیم به قرآن نیز مانند یک متن معمولی و متعارف بنگریم.

£ من نه تنها در مورد قرآن که در مورد هر متنی، نگرشی خاص دارم. معتقدم که هر متنی در زمان خودش پاسخی است به نیازهای زمان خودش ولی الزاما نمی توان آن متن را در زمان خودش زندانی نمود. متن ها با زمانه ها امتزاج می یابند و لاجرم و از سر اجبار -اختیار با خود متن یا مولف نیست- با توجه به نوع حضورش در اعصار مختلف بدون توجه به اینکه آفریننده ی متن چه معنایی را می خواسته اراده نماید، معناهای جدید را خلق کند و پاسخی نوین ارایه نماید.

  • سید حسن کاظم زاده

بالانوشت:

این ها نوشته های من هستند که در حین مطالعه دو کتاب فوق، بر حاشیه کتابها نوشته ام.

سید حسن کاظم زاده

این، مارکس بود که در کتاب "درباره مساله یهود" نوشت: "در آمریکای شمالی، چیرگی عملی یهودیت بر دنیای مسیحیت شکل بی پرده و عادی یافته است". و مراد او از چیرگی عملی یهودیت بر دنیای مسیحیت، این است که همه چیز در آمریکای شمالی در حال خلاصه شدن در کسب و کار و پول و سرمایه است. همه چیز در آن سامان در حال تغییر نقش و تبدیل شدن به غیر خود است. در چنین شرایطی است که دیگر، خانه، خانه نیست بلکه ملک است و ارزش هر خانه به راحتی و شادی موجود در آن سنجیده نمی شود بلکه با متراژ و نمودار های کمّی مورد ارزیابی قرار می گیرد: "و خانه ای گران تر، خانه ای لذت بخش تر".

  • سید حسن کاظم زاده