ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

خلاصه کتاب نیروی جذبه- بخش هفتم(پایانی)

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۳۵ ب.ظ

خلاصه کتاب نیروی جذبه
نویسندگان: برایان تریسی و ران آردن
مترجم: زهرا صابر نسب
انتشارات پدیده ی دانش
خلاصه نویسی از: سید حسن کاظم زاده(کاظمینی)
بخش هفتم (پایانی)

 

توپ را نکشید 

 

کشتن توپ یکی از اصطلاحات بازی تنیس است. این اصطلاح زمانی به کار می رود که حریفتان در جایگاه مناسبی نیست. 

 

شما به سرعت بر روی توپ حمله می کند و به سختی به آن ضربه می‌زند که باعث می‌شود یک امتیاز بگیرید. 

 

این کاری است که معمولاً سعی می کنید هنگام بحث و جدل با فرد مقابل انجام دهید. شما می کوشید که نکته یا واقعیت و یا جایگاهی را پیدا کنید که بتوانید برنده و غالب شوید، بدون اینکه حریفتان قادر به جواب دادن و عکس العمل باشد.

اما زمانی که می‌کوشید جذاب باشید، کاملا احمقانه است که جایگاه برنده را حق خود بدانید و برای آن تلاش کنید.

 

آخرین چیزی که باعث می شود جذابیتتان را در گفتگو از دست بدهید این است که شروع به مخالفت با طرف مقابل کنید.

 

سپس شما در یک موقعیت خطرناک درونی قرار می گیرید که می خواهید توپ را بکشید و با این کار تمام تلاش هایتان برای جذاب بودن از بین می‌رود.

 

می خواهید شاد باشید یا صادق؟

 

مهم نیست که چقدر احساس قدرتمندی می کنید و یا چقدر نظرات مردم برایتان مسخره و بی ارزش است، حتی از ذره ای نزاع و ستیزه جلوگیری کنید. ستیزه و نزاع در گفتگو قطعاً جذابیت را از بین می‌برد. 

 

ابزار شما برای جذب دیگران 

 

اول اینکه نیت خود را در هر گفتگو مشخص کنید: نیت شما جذاب بودن است، نه غالب شدن و گفتگو با دیگران را تحت تاثیر زیرکی خود قرار دادن.

 

دوم اینکه به هر قیمتی از نزاع و ستیزه جلوگیری کنید. این یک مخرب فوری جذابیت است. زمانی که حتی ذره‌ای دشمنی و خصومت ظاهری وجود داشته باشد، درک کردن و فهمیدن جذابیت سخت است.

 

سوم اینکه ممکن است شما با خوشرویی بر روی نظرتان پابرجا باشید، اما تلاش برای کشتن توپ  نکنید. نظرات خود را به آرامی و محتاطانه ارائه دهید و سپس بگذارید گفتگو ادامه پیدا کند. خیلی درگیر درست و صادق بودن نشوید که باعث شود جذابیتتان در توده ی بحث محو شود.

 

سرانجام فقط زمانی گفت‌وگو را در دست بگیرد که طرف مقابل این را برای شما روشن و شفاف کرده و می‌خواهد از شما مطالبی بشنود. 

 

وقتی که سوال های زیادی درباره شما می پرسند به این معنی است که بیشتر به شما علاقمند شده اند. 

 

برایشان توضیح دهید اما مراقب باشید که با طولانی صحبت کردن آنها را کسل و خسته نکنید. 

 

توجه داشته باشید که اگر غالب شدن بر گفتگو را انتخاب کنید، در واقع مغلوب شده اید! 

با طرف مقابل همگام باشید 

 

تا به حال شده که فقط به خاطر اینکه با دیگران در یک وضعیت نبوده اید، از گفتگو خسته شده باشید؟ 

 

به عنوان نمونه شما خونسرد و آرام هستید؛ آنها بر آشفته و عصبانی هستند. شما احساس می‌کنید که زندگی خیلی زیبا است؛ آنها احساس افسردگی و بدبختی می کنند.

 

دنیای هر دوی شما از هم جداست و هر تلاشی برای برقراری ارتباط با شکست مواجه شد می‌شود. شما می کوشید که مددکار حمایتگر و دلگرم کننده باشید؛ اما به نظر می‌رسد هیچ چیز کار نمی کند و هیچ تأثیری ندارد. اصلاً نمی توانید ارتباط برقرار کنید. چرا اینگونه است؟ 

 

می‌تواند به خاطر این باشد که در آن لحظه هر دو شما حالات متفاوتی دارید و با سرعت های متفاوتی حرکت می‌کنید. درست مثل ماشینی که دنده اش به سختی جا می خورد.

 

انعکاس و تطبیق را تمرین کنید

 

بیشتر ما توانایی بالقوه و نهفته ای برای سازگاری با انواع مختلفی از مردم داریم، اما به دلایل بسیاری این کار را انجام نمی‌دهیم.

 

می توانید تصور کنید که فقط می توانستید با افرادی که دقیقاً شبیه خودتان هستند ارتباط برقرار کند چه می شد؟

 

چقدر دنیایتان محدود می شد! به همین دلیل بسیاری از مردم غیر قابل انعطاف و خودرای می شوند. اگر به روشی که من عمل می‌کنم شما عمل نکنید، اگر دنیا را دقیقاً مانند من نبینید پس شما فردی نکوهیده و بی لیاقت هستید. 

افراد جذاب از انعطاف ناپذیری و خودرایی اجتناب می‌کنند. آنها لذت می برند که هم دنیا را از چشم و نگاه دیگران و هم نگاه خودشان را ببینند. 

این یکی از اساسی ترین رازهای جذابیت است: توانایی دیدن دنیا از منظر و نگاه دیگران.

ابزار شما برای جذب دیگران

ابتدا به وسیله گوش دادن به صحبت‌ها و نگاه کردن به زبان بدن فرد یا افرادی که با آنها گفتگو می‌کنید، رفتارشان را آگاهانه منعکس کرده و خود را با آنها تطبیق دهید. 

اگر خیلی تند حرف می زنند با آنها هماهنگی ایجاد کنید. اگر نسبتاً آرام صحبت می‌کنند، شما هم همان طور صحبت کنید.

اگر در هنگام صحبت کردن سر و دستشان را زیاد تکان می دهند شما نیز باید این کار را انجام دهید.

اگر آنها حرکات سر و دست خود را کنترل می‌کنند، شما هم همین کار را بکنید.

سپس، هر چه که از نظر آنها موضوع روز است، بکوشید از دیدگاه آنها به آن نگاه کنید.

سرتان را تکان دهید، لبخند بزنید، موافقت کنید و قوت قلب بدهید. هدف این است کاری کنید که آنها در ذهنشان بگویند: "من با این فرد خیلی احساس راحتی می کنم. ما خیلی با هم هماهنگ هستیم. ما خیلی شبیه یکدیگریم." 

همه ی ما با کسانی که به نظر می‌رسد با ما هماهنگ و سازگارند احساس راحتی می کنیم. ما آنها را جذاب می دانیم.

 

تمرین کردن باعث ایجاد تکامل می شود 

هر زمان که می توانید، مهارت های جدید جذابیت را تمرین کنید. توجه داشته باشید که فقط زمانی این مهارت های جذابیت را یاد می گیرید که آنها را در گفتگو با افراد حقیقی تکرار کنید تا به یک عادت ثانویه برایتان تبدیل شود.

در یک تیم فوتبال تمرین کردن بازیکنان کافی نیست. تجاربی که در بازی های پی در پی به دست می‌آورند به آنها این اجازه را می‌دهد که پیشرفت کنند.

همین طور که شما این تکنیک ها را تمرین و تکرار می کنید به صورت خودکار رفتارهای جذاب بودن در ضمیر ناخودآگاهتان برنامه‌نویسی می شود. 

سپس این تکنیک‌ها ملکه ی ذهن شما می شوند و به راحتی و به صورت طبیعی اتفاق می‌افتند. 

این هدف ما از ابتدای کتاب بوده است.

 

نکات دیگر:

الف) خواندن این خلاصه کتاب شاید بتواند نیازهای شما را به شکلی کلی تامین نماید اما نمی تواند شما را کاملا از مطالعه اصل کتاب بی نیاز سازد. 

ب) ممکن است همین خلاصه کتاب نیز طولانی به نظر برسد. اما چاره ای جز این نبود چرا که کتاب پر از نکات فراوان بود و تلخیص و فشرده سازی بیش از حد کتاب به محتوا آسیب می زد. 

با این حال سعی خواهم نمود تا به زودی چکیده ای از این همین متن خلاصه شده تهیه و در همین وبلاگ منتشر نمایم.

 ج) در پایان یادتان باشد خواندن این کتاب هیچ کمکی در جهت بهبود روابط شما نخواهد کرد مگر اینکه تمرین ها و نکات مندرج در آن را بارها و بارها با افرادی واقعی تکرار و تمرین نکنید. 

پایان