ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

مرکز بررسی کتاب

ناسوت|Nasoot

سید حسن کاظم زاده
راهنمای کتابخوانی

خلاصه کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنید

چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۹، ۰۴:۵۵ ق.ظ

#خلاصه_کتاب

 

چگونه دیگران را شیفته ی خود کنید؟

نیکولاس بوتمن

 

چگونه به سرعت روی هر کسی تاثیر بگذارید؟

 

پیدا کردن دوست کار آسانی نیست بخصوص با بحث های بی ربط، سکوت های معذب کننده و فقدان ارتباط چشمی

 

یافتن دوست های جدید می تواند مفید باشد. این کار علاوه بر افزایش دایره ی ارتباطی شما، به توسعه ی مهارت های درونی شما هم کمک می کند. 

حفظ سلامتی با برقراری ارتباطات اجتماعی

 

افرادی که بدنبال آشنا شدن با دیگران هستند برای این کار وقت می گذارند، بیشتر در مورد خودشان اطلاعات به دست می آورند و حتا از عمری طولانی تر برخوردار می شوند.

 

شما با راه دادن افراد بیشتر به دایره ی ارتباطات خود، مهارت های اجتماعی خود را تقویت نموده و یاد می گیرید که چگونه محبوب تر باشید.

 

با اینکه محبوبیت شما، ارتباط زیادی با ویژگیدهای ظاهری مانند پوشش شما دارد، آنچه که واقعا اهمیت دارد این است که افراد در معاشرت با شما چه احساسی پیدا می کنند. 

 

افراد محبوب، گشاده رو، صادق و قابل اطمینان هستند و رفتاری دوستانه و اعتماد به نفس بالاتری دارند. 

 

دانشمندان کشف کرده اند که احتمال ابنلا به بیماری و حتا مرگ زودرس در افرادی که دارای یک زندگی اجتماعی پویایی نیستند بیشتر است. 

 

عناصر کلیدی

 

اولین لحظاتی که با یک شخص جدید می گذرانید برای شکل گرفتن یک رابطه به شدت حیاتی هستند. 

 

اما آیا می دانید که فرایند دوست شدن حتی قبل از اینکه کلمه ای را بر زبان جاری کنید آغاز می‌شود.

 

اولین چیزی که فرد در مورد شما متوجه می‌شود بدن، چشم ها، و حالت چهره ی شماست و حالت صورت شما باید گشاده رویی شما را به نمایش بگذارد.

 

 با این کار علاوه بر اینکه خود را علاقه مند نشان می‌دهید و کاری می‌کند که طرف مقابل احساس کند به او اهمیت می دهید.

 

بدن خود را نیز کاملاً مقابل او قرار دهید. این کار صمیمیت تعهد کامل به مکالمه و تمایل شما به ارتباط برقرار کردن را نشان می دهد.

 

سپس برای ایجاد اعتماد، مستقیم به چشمانش نگاه کنید و به محض اینکه با شما ارتباط چشمی برقرار شد اولین کسی باشید که لبخند می زنید.

 

پس از اینکه حس خوشایندی به طرف مقابل انتقال دادید سر گفتگو را باز کنید.

 

 این کار را با یک احوال‌پرسی معمول مانند یک سلام و خوشایند انجام دهید سپس خود را معرفی کنید اسم کوچک خود را به کار ببرید تا او هم نام خود را به کار ببرد.

 

زمانی که او نام خود را به کار برد بگویید فلانی، -اسم فرد مورد نظر- از آشنایی با شما خوشحالم تا ایم او در خاطرتان باقی بماند.

 

 در نهایت کمی به طرف او متمایل شوید تا علاقه و گشاده رویی خود را نشان دهید. البته مراقب باشید که این کار مشابه یک ژشت نمایشی نباشد. می توانید با او محکم و صمیمانه دست بدهید.

 

تاثیر تفاهم و رفتار بر کیفیت روابط 

 

برای اینکه بتوانید با کسی گفتگو ی خوبی داشته باشید علایق مشترک خود را بیابید و ببینید بر سر چه چیزهایی با هم تفاهم دارید.

 

 بنابراین، به طور طبیعی بین شما ارتباطات صمیمانه ای شکل می‌گیرد.

 

هر فردی ممکن است دو نوع رفتار از خود نشان دهد: رفتار مفید و رفتار مضر 

 

رفتار مفید یعنی زبان بدن و برخورد درستی داشته باشید. اگر می خواهید رفتار مفیدی از خود نشان دهید، ببینید از برقراری ارتباط چه چیزی بدست می آورید. لذا قبل از اینکه مکالمه ای را آغاز کنید هدف نهایی خود، و رویکردی که شما را در راه رسیدن به به آن یاری می‌کند را تصور کنید.

 

تناسب زبان بدن و سخنان

 

زبان بدن، شامل حرکات دست و سر و صورت و همینطور نحوه استقرار بدن است که به دو حالت باز و بسته شکل می گیرد.

 

زبان بدن باز، قلب و بدن شما به نمایش می گذارد. این کار به دیگران نشان می‌دهد که شما علاقمند و مشتاق هستید که با آنها ارتباط برقرار کنید.

 

 در نقطه مقابل زبان بدن بسته شامل نکاتی است که بازتاب دهنده مقاومت، ناامیدی، بی حوصلگی و عصبی بودن است.

 

دست به سینه بودن نیز یکی از رایج‌ترین مثال هایی که می‌توان در مورد بدن بسته و دفاعی به کار برد.

 

دستهایی که جلوی سینه را پوشانده اند باعث می‌شوند قلب رویت نشود و احساساتش پنهان بماند و به دنبال آن، طرف مقابل نیز اشتیاقی برای ادامه گفتگو در خود نمی‌یابد. 

 

زاویه دار بودن و در نقطه مقابل فرد نبودن نیز می‌تواند اساس احساس مشابهی ایجاد کند.

 

انواع صورت در ارتباطات:

صورت باز و صورت بسته

 

در صورت باز، لبخند می‌زنید، ارتباط چشمی برقرار می‌کند، و حالتی پویا، به همراه ابرو های بالا رفته دارد. 

 

در مقابل یک صورت بسته عبوس به نظر می‌رسد، و از برقراری چشمی گریزان است. 

 

پس برای اینکه دیگران به شما اعتماد کنند، باید بدنتان همانگونه جلوه کند که کلمات خارج شده از زبان نشان می دهند.

 

در سال ۱۹۹۷ آلبرت محرابیان استاد دانشگاه یو سی ال ای گفت: اعتبار هر فرد، به میزان انطباق سه جنبه ارتباطی او بستگی دارد که عبارند از ارتباط صدایی، ارتباط کلامی و ارتباط دیداری.

 

به عبارت دیگر، چیزی که می گوید، نحوه بیان آن و سیگنال‌هایی که بدن شما در هنگام بیان آن از خود نشان می دهد باید با یکدیگر همسو باشند. 

 

اگر چنین نباشد طرف مقابل ناآرامی نهفته در رفتارتان را حس می‌کند و هر دوی شما احساس ناخوشایندی پیدا می کنید.

 

تطبیق خود با رفتار دیگران 

 

مردم در برای استخدام یا ارتباط عاطفی، به دنبال افرادی هستند که شبیه به خودشان هستند و این به آنها احساس راحتی القاء می کند. 

این طبیعی است که ما در کنار افرادی که رفتار مشابه ما دارند احساس راحتی کنیم. 

 

از لحظه ی تولد شما در حال تطبیق دادن خود با دیگران بوده اید.

 

ریتم بدن یک نوزاد با مادرش تطبیق پیدا می‌کند. سلیقه ی پوشش یک فرد بزرگسال معمولا تحت تاثیر شریک زندگی‌اش قرار می‌گیرد. 

 

وقتی کسی به شما لبخند می‌زند شما اشتیاق پیدا می‌کنید لبخند او را با لبخند پاسخ دهید. 

 

وقتی کسی خمیازه‌ می کشد، باعث می‌شود شما هم خمیازه بکشید. 

 

پس این هماهنگ سازی و تطبیق، بخش مهمی از زندگی ما را تشکیل داده و در برقراری ارتباط دوستانه بسیار موثر است.

 

اما تطبیق در اینجا به چه معناست؟

 

 تطبیق یعنی با احتیاط و به طور نامحسوس از رفتار، نحوه ی قرار گرفتن بدن، حالت صورت، نفس کشیدن، و صدای نفر مقابل تقلید کنید. 

 

اگر او با صدای آرام صحبت می کند و شما با صدای بلند صحبت می کنید باید بدانید که فرد مقابل با فردی که مثل خودش آرام صحبت می‌کند احساس راحتی می کند.

 

تاثیر پرسش‌های بجای و خوب گوش دادن بر مکالمه 

 

سوال پرسیدن برای آغاز گفتگو بسیار مناسب است. 

 

سوالات به دو دسته تقسیم می‌شوند:

آنهایی که نطق دیگران را باز می‌کنند و آنهایی که مردم را به سکوت دعوت می‌کند.

 

نوع اول دیگران را به صحبت کردن دعوت می‌کنند. مثلاً: چه رستوران خوبی، فکر می کنید سرآشپز اهل کجاست؟ برای داشتن چنین گفتگویی از جملاتی استفاده کنید که ابتدای آن ها با کلماتی مثل چه کسی، چه زمانی، چی، کجا، چگونه یا چرا آغاز می شوند.

 

در نقطه مقابل، سوالاتی قرار دارند که جواب بله یا خیر دارند مثلا: زیاد به این رستوران می آیید؟ جواب بله یا خیر است. 

 

برای برقراری ارتباط موثر، علاوه بر پرسیدن سوالات مناسب باید خوب گوش داده و با طرف مقابل همدلی کنید.

 

اگر می خواهید چیزی بگویید هیچ‌گاه حرف او را قطع نکنید و احساسات خود را به گفته هایش نشان دهید.

 

برای مثال: واقعاً زندگی کردن در شیراز را دوست دارم اما احتمالاً به خاطر طرفیع همسرم باید به تهران نقل مکان کنیم. در مقابل شما باید با احساس بگویید: واقعاً، قطعاً تصمیم سختی پیش رو دارید اما امیدوارم بهترین تصمیم را بگیرید.

 

حواس مورد علاقه شاخص نحوه برقراری ارتباط 

 

در سال ۱۹۷۰ ریچارد بندلر و جان گریندر، خالقان دیدگاه برنامه ریزی عصبی - کلامی یا ان.ال.پی، متوجه شدند که مراجعین آنها توانایی این را داشتند که دنیا را با یکی از سه حس مختلف نظاره کند. 

 

این سه حس عبارت بودند از: بینایی، شنوایی و لامسه.

 

قاعدتا همه ی مردم با تلفیقی از این سه حس با یکدیگر استفاده می‌کنند اما همواره یکی از این حواس بر سایر آنها غالب است.

 

حال اگر بدانیم در شخص مقابل، کدام روش قالب است می‌توانیم از آن کمال استفاده را کنیم.

 

افرادی که بیشتر از حس بینایی خود بهره می‌برند، یا دیداری هستند و به ظاهر اهمیت زیادی می‌دهند. آنها عمدتا تفکر بصری دارند شیک پوش هستند و تند صحبت می‌کنند. این افراد حتی در کلماتی که به کار می‌برند از افعال و کلمات مرتبط با حس بینایی استفاده می‌کنند مثلاً می‌گویند که امروز می بینم که خیلی سرحالی.

 

افرادی که بیشتر از حس شنوایی استفاده می‌کنند یا شنیداری هستند، عاشق گفتگو هستند. آنها صدای روان و خوش آهنگ و رسایی دارند. به کلمات صداها علاقه‌مند هستند. 

 

بنابراین آنها به سمت شغل هایی مانند کار در صدا و سیما، تدریس، وکالت و ... گرایش پیدا می‌کنند.

 

آنها معمولاً چنین جملاتی را به کار می‌برند: به گوشم آشنا است، از لحن صدایش خوشم نیامد. 

 

در نهایت افرادی که روی حس لامسه تمرکز بیشتری دارند یا لمسی هستند، چیزهای جامدی که می‌توانند لمس کنند را دوست دارند. آنها صدای آرامی دارند آهسته صحبت می‌کند و لباس هایی را دوست دارند که بافتی قابل لمس دارند. 

 

آنها معمولاً چنین چیزی می‌گویند: احساست نسبت به این مسئله چیست؟ 

 

شما با تطبیق دادن خود با پاسخ‌های هر فرد، می توانید کاری کنید که بیشتر شما را دوست داشته باشد.

 

حرکات چشم نیز می تواند به شما کمک کند تا حواس مورد علاقه هر فرد را تشخیص دهید. برای مثال اگر از سه فرد مختلف که هر کدام از یکی از حواس بینایی شنوایی به لامسه علاقه دارند بپرسید در تعطیلات از چه چیزی بیشتر لذت بردید، نفر دیداری به بالا نگاه می‌کند به نحوی که به دنبال جستجوی پاسخ است فرد شنیداری به چپ و راست نگاه می کند گویی می‌خواهد گوشش را ببیند و فرد لمسی به پایین می نگرد. پس کافی است به چشمان آن فرد نگاه کنید تا اطلاعاتی در مورد حس غالب پیدا کنید.